به گزارش صدانیوز محمد مهری دبیر سیاسی دفتر تحکیم انجمن اسلامی به علت آشفتگی و عدم هماهنگی اعضای انجمن اسلامی دانشگاه شهید بهشتی امروز استعفا ی خود را اعلام نمود. متن نامه محمد مهری دبیر سیاسی دفتر تحکیم به شرح زیر میباشد: بسم الله الرحمن الرحیم سوم اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ بی شک دانشگاه […]
به گزارش صدانیوز محمد مهری دبیر سیاسی دفتر تحکیم انجمن اسلامی به علت آشفتگی و عدم هماهنگی اعضای انجمن اسلامی دانشگاه شهید بهشتی امروز استعفا ی خود را اعلام نمود.
متن نامه محمد مهری دبیر سیاسی دفتر تحکیم به شرح زیر میباشد:
بسم الله الرحمن الرحیم
سوم اردیبهشت ماه ۱۳۹۸
بی شک دانشگاه در کنار مهد علم پروری برای یک کشور سنگر اصلی ساختن آینده فرهنگ آن نیز می باشد و از آن جا که ایران کشوری اسلامی است فعالیت فرهنگی در دانشگاه های آن علاوه بر اهمیت فرهنگی مسئولیتی دینی نیز به حساب می آید.کشوری که دانشجویان آن نسبت به مسائل فرهنگی در آن بی تفاوت باشند بی شک فرهنگش در برابر فرهنگ های بیگانه سخنی برای گفتن نداشته رو به انزوا خواهد رفت.به همین جهت و به علاوه بنا به فرمایشات مکرر امام راحل و مقام معظم رهبری مبنی بر کار تشکیلاتی در دانشگاه ها٫توفیق داشتم تا مدتی با حداکثر توان خود در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی فعالیت کنم.لکن امروز به جهت اتفاقاتی که هم اخیرا و هم سابقا رخ داده است لازم دانستم در همین نامه اینجانب محمد مهری استعفا خودم را از ۱-دبیری واحد سیاسی انجمن ۲-عضویت در انجمن ۳-مدیر مسئولی نشریه دادنامه به صاحب امتیازی انجمن اعلام بدارم.
لازم می دانم به جهت آنکه اینجانب در انتخابات انجمن ۱۳۱ رای اخذ نموده ام ، وظیفه اخلاقی و دینی خود میدانم که در برابر این آرا و دیگر اعضا پاسخگو باشم و دلایلی که موجب این انصراف شده است را ذکر کنم.
متاسفانه مدتی است که این انجمن اصیل توسط برخی ، از مسیر حقیقی خود منحرف گشته است.افراد ذی نفوذی در آن نقش پدرخوانده را بر عهده گرفته اند.به گونه ای که چند سال است شاهدیم که انتخابات انجمن را به طرق مختلف که برخی را در ادامه خواهم گفت ، مهندسی می کنند.جالب آن است برخی شان با اینکه دیگر حتی دانشجو دانشگاه بهشتی هم نیستند باز هم کلید دفتر انجمن را دارند.نفوذ این افراد و افرادی که در راس هستند و اینان را قیم خود می دانند موجب شده است تا ما شاهد یک شورای مرکزی در سایه ، در انجمن باشیم.شورا ای که جلسه می گذارد و برای انتخابات لیست می بندد و نقش ها را هم معین می کند. ادامه اقدامات اینچنینی موجب گشته است تا شاهد امضا بیانیه سیاسی بدون اطلاع ایجانب باشیم که بر طبق اساسنامه باید تمامی جهت گیری های سیاسی انجمن را انجام دهم.هر چند که قابل اغماض است ،لکن این افراد برای ساعت ۱۲ همین امروز برنامه سالنی سیاسی ای گرفته اند بدون آنکه کلمه ای به اینجانب اطلاع دهند که دیگر حقیقتا عامل اصلی استعفا اینجانب شده است، چرا که نمی توانم قانونا مسئولیت کاری را بر عهده داشته باشم که خارج از اراده من به عنوان نماینده اصیل و قانونی اعضا رخ می دهد. به هر حال مسئولیت قانونی آن برنامه با من است و نمی شود در صورت تخلفی احتمالی، من ضامن کار نکرده باشم و این حداقل دلیل است.از این ماجرا که بگذریم دلایلی مسبوق به سابقه را با دلی پرخون اعلام می دارم هم به جهت آگاهی مخاطبین و هم آنکه امیدوارم بیانش موجب تغییر رویه گردد.
بی شک عدم رعایت قانون کاری مخالف انقلاب و اسلام است و همه ما جمله معروف امام را در این باره می دانیم و به علاوه حضرت آقا هم در سال ۸۸ قانون را فصل الخطاب معرفی نمودند.قانون انجمن اساسنامه آن است که به طرق جدی شاهد تفسیر های بی منطقی از آن و دور زدن های پیاپی آن بوده ایم.در همین انتخابات امسال انجمن، هیچ کس از مسئولین مربوطه برای دادن فرم ثبت نام در دفتر حضور نداشته و زمانی که فردی که سابقه حضور در شورای مرکزی را دارد ساعت ۵ به دبیر برای گرفتن فرم زنگ می زند، پاسخ می شنود که زمان اداری تمام شده است.معلوم نیست چنین قواعد و قوانینی از کجای اساسنامه انجمن اخذ شده است.در شرایطی طبق اساسنامه، هر فرد برای اخراج از شورای عمومی باید رای این شورا را کسب نماید .اما شاهد آن هستیم که بدون اجرای این فرایند افرادی را با تشر و تذکر اخراج کرده و فرمشان را باطل کرده اند.یکی از همین افراد به همین دلیل نتوانسته در این انتخابات کاندیدا شود.
این چنین حذف افراد، موجبات دلزدگی اعضا را به وجود آورده است.
نکته دیگر آنکه بی شک برای جلوگیری از فساد در هر مجموعه ای مطالبه گری اعضایش لازم است که در انجمن این امر در بستر مجمع عمومی و شورای عمومی رخ می دهد.در طی دوره گذشته هیچ مجمع عمومی تشکیل نشده است.آیا این غیر فرار از پاسخ گویی است؟ تنها ۲ شورای عمومی برگزار گشته است. یکی هفته اول ترم که بسیاری از اعضا اصلی نبودند و دیگری هفته منتهی به عید که باز هم عده ایبه جهت زمان نیستند و در هر دو جلسه هم وقت درستی جهت صحبت به اعضا داده نشده .فارغ از اینها شاهد آن بوده ایم گاهی در مواقع رای گیری برخی غیر تشکیلاتی میشوند یا دعوت نمی شوند تا کفه آرا به سمتی خاص سنگین گردد.
آیا این غیر مدیریت شورای عمومی به سمتی خاص است ؟
به علاوه ساختار هایی ارتباطی انجمن به گونه ای تغییر داده شده و در پیام رسان های مجهول رفته است که اعضا نمی توانند به درستی ارتباط گیری داشته باشند.
از حذف کاندیدا های اصیل و اعضا ی ادوار شورای مرکزی و اعضای شورای عمومی که بگذریم عدم تشکیلاتی خواندن فرم های تشکیلاتی بعد از اصلاح اساسنامه هم موردی عجیب و خلاف با روح اساسنامه است.لکن به همین طریق اعضا دفتر معماری را که سابقه حضور در شورای مرکزی و شورای تدوین اساسنامه را داشتند تا حد یک عضو عادی تنزل داده و حتی آن ها را به شورای عمومی راه نمی دهند.
حقیقتا بسیاری از جمله خودم به جهت تعهد و رایی که داشتیم بارها را این موضاعات را گوشزد کردیم اما مسئولین مربوطه هر بار قول پیگیری دادند.ولی هیچ کنشی صورت نگرفت.
مسئله ی دیگری که روح بسیاری از اعضای این انجمن را آزرد و حتی موجب زده شدنشان از آرمان های آن گشت زدن برچسب های مختلف عقیدتی است.چگونه است که برخی به راحتی به فردی با سابقه طولانی در حال فعالیت در انجمن است به صرف یک سوال می گویند تو مشکل اعتقادی در حوزه ولایت فقیه داری و جلوی پیشرفت او را میگیرند؟
مگر سوال جرم است؟
این چنین جبهه گیری در برابر سوالات اقتباس شده از کدام تشکیلات اسلامی و انقلابیست؟
یا به ادوار شورای مرکزی صرفا به جهت پیام کاملا عرفی و شرعی و کاری به جنس مخالفش اتهام ایجاد مزاحمت برای جنس مخالف می زنند.
آیا این نیست که آبروی مسلم در اسلام از خانه خدا بالاتر است؟
برخی چنین این ابزار را با افتخار به کار می برند که بنده آمادگی اینچنین حجمه هایشان را بعد از استعفایم هم دارم.
متاسفانه شرم دارم که مصادیق بیشتر این امر را بگویم اما حقیقتا این منش رنگ اهداف و آرمان های انجمن که اسلام و انقلاب است را ندارد.
آفت دیگری که به نظرم مسیر انجمن را در جهت تعالی فرهنگی دانشگاه سخت می کند اتحادیه است.مهم ترین آن گرفتن اعضا انجمن و تبدیل کردن انجمن به محلی برای پل زدن به تشکیلات کشوری.که این امر موجب شد تا برخی تمامی مسئولیت های خود را منطبق با خواست بیرون دانشگاه کنند و نه اقتضائات دانشگاه و توان انجمن را در جهاتی خرج شد که بهینه نبود و شاهد بودیم که به راحتی برای حضور در فضای دیگر آرا و تعهدات خود در انجمن را باطل می ساختند.
اینجانب بر خود لازم می دانم به جهت دینی که اعضا انجمن و آرای من بر عهده من نهاده در انتها بگویم که برای اصلاح امور مذکور تمام تلاش خود را نمودم و به حق شاهد بودم که بسیاری دیگر از اعضا شورای مرکزی و شورای عمومی هم پیگیر این اصلاحات بودند لکن عده ای قلیل مانع شدند و بی شک اینان جمع کوچکی از اعضا بودند و اکثریت اعضا همواره در جهت تعالی انقلاب و اسلام کوشش کردند و این موضوع را گواهی می دهم اما حقیقتا دیگر توانی و دلیلی برای ادامه حضورنمیبینم .انشاالله خداوند همه ما را یاری نماید.
رونوشت این نامه به ۱-معاونت فرهنگی دانشگاه۲-نهاد رهبری ۳-دبیر انجمن و شورای مرکزی ارسال می گردد