برای سالگرد دکتر حسین فاطمی

به تحلیل ضیا مصباحی-پژوهشگر تاریخ

فاطمی یکی از شجاع‏ترین روزنامه ‏نگارانی‌ست که تا واپسین لحظه زندگی‏، برای مردم قلم زد و در سرمقاله‏اش نوشت: «دکتر مصدق پیشوای ایرانیان پاک‌اندیش و مزین به پندار نیک نیم قرن تمام، در راه منافع مردم محروم این مملکت، مبارزه کرد»

به گزارش نباءخبر،براستی می‏توان «فاطمی» را از شخصیت‏های نادر سیاسی یکصد ساله‏ی اخیر کشورمان دانست که به گواه تاریخ انگشت بر نقطه‏ی اصلی درد یعنی «استبداد و استعمار» نهاد. این فرزند وارسته‌‌ی وطن در بخشی از سرمقاله روزنامه باختر امروز «بعنوان سردبیر» می‏نویسد: «بالاخره باید برویم – می‌شود با روی سیاه رفت؟! ماییم و آیندگان، با خفت و خواری می‏توان در گور خفت؟ در انجام وظیفه، فداکاری می‏کنیم و تا لبه پرتگاه می‏رویم و مردانه می‏کوشیم …»
و در سرمقاله دیگری با عنوان یا مرگ یا زندگی نوشت: «ایران برخیز! بیدار شو! این خواب طولانی، افتخار را از دست تو گرفت. تو مایه‏ی فخر دنیا بودی … حیف که منقرض شوی»
و گویا ندای وجدان او خفته‌های این مرز و بومِ پیچیده شده در خرافات و فساد با هدایت نظامی منحط و متحجر را تلنگری هشدار دهنده نواخت و چنان تحولی بایسته در پیش.
شادروان ادامه می‌دهد: «هم‌میهنان! از دیدگاه تاریخ، ملتی دارای ارزش است که هویت و اعتبار خود را با تلاش و مبارزه‏ فرزندانش از گزند رویدادها و مطامع بیگانگان آزمند، نگاهبانی و مصون بدارد.»
میهن ما به ویژه در یکصد سال اخیر ، شخصیت‏های بزرگی را در دامان پرمهر خود پروراند تا پیشاپیش ملت در نبرد با دشمنان درونی و بیرونی، آثار فناناپذیری از خود، بجای بگذارد تا استقلال و تمامیت میهن‏مان بر جای بماند. همت والای این رادمردان سبب شد در سال‏های پرتلاطم دهه سی و بعد از کودتای ۳۲ و بنابر ادله‌ای قوی بعد از این- غارتگران نتوانند به نابودی منافع ملی که منادیان آن‌ مبارزان ملی هستند و امید و آرزوی نهایی آنان رهائی مردمان صبور اما هشیار و ناظر این مرز و بوم پرگهر، جامه عمل بپوشانند.
فاطمی یکی از شجاع‏ترین روزنامه ‏نگارانی‌ست که تا واپسین لحظه زندگی‏، برای مردم قلم زد و در سرمقاله‏اش نوشت: «دکتر مصدق پیشوای ایرانیان پاک‌اندیش و مزین به پندار نیک نیم قرن تمام، در راه منافع مردم محروم این مملکت، مبارزه کرد»
در مجلس شانزدهم دکتر مصدق نماینده نخست تهران شد و فاطمی جوان و ۵ تن دیگر از یارانش در مجلس، در کنار هم به پیکار ضداستبداد و ضداستعماری خود ادامه دادند و او به عنوان وزیر امور خارجه پیکاری را آغاز کرد و تا قطع منافع و خلع ید به پیش برد.
این فرزند وارسته میهن روز بستن سفارت انگلیس را «یکم بهمن» روز اسقلال ایران می‌دانست.
دکتر فاطمی در اسفند ماه ۱۳۳۲ در مخفیگاهش بازداشت و «تیمور بختیار» فرماندار نظامی و «سپهبد مقدم» رئیس شهربانی نقشه از بین بردن او را طبق دستور دربار کشیده و عده‏ای از اوباشان حرفه‏ای را به جلوی ساختمان شهربانی فرا‌می‌خوانند.

خواهربزرگوار فاطمی به مقابل شهربانی می‌رود، برادرش را دستبند زده ایستاده می‏بیند، شعبان جعفری به همراهان مزدورش می‏گوید: «بکشیدش» به ضرب چاقو و چماق او را مضروب می‏کنند که جان سالم به در نبرد … اما فریادهای این بانوی شجاع که: «مردم برادرم فاطمی را کشتند.» او را از این فاجعه موقتا می‌رهاند.
فاطمی را در حالی که در حرارت تب می‏سوخت روی برانکارد تحت بازجویی‏ قرار می‏دهند. این چهره ملی به «سیدرضا زنجانی» در زندان نوشت: «آرزو دارم که نفس‏های آخر زندگی‏ام در راه نهضت و سعادت هموطنانم صرف شود و داغ باطله بر کنسرسیوم و حامیان او بزنیم، بر فرض که نگذارند این مهم به اطلاع هم‌میهنان برسد، در تاریخ باقی خواهد ماند تا نسل آینده برای زیستن شرافتمندانه و نیل به آزادی، ادامه دهنده این راه باشند.»
نوزدهم آبان ۱۳۳۳ (۶۸ سال قبل) در حضور بختیار و آزموده دادستان ارتش «ملقب به آیشمن» حکم اعدام دکتر فاطمی را به او ابلاغ کرده و گفت: «اگر وصیتی دارید بفرمایید»
فاطمی گفت: «از مرگ ابایی ندارم، آن هم چنین مرگ پرافتخاری، می‌میرم که جوانان ایران با خون از وطن‏شان دفاع کرده و نگذارند جاسوسان بیگانه بر این کشور حکومت نمایند، من درب‌های سفارت انگلستان را بستم، غافل از این که تا عوامل بیگانه حکومت می‏کنند، انگلستان سفارت لازم ندارد.»
آزموده از او می‏خواهد: «اگر خواسته‏ای دارید، بگویید.»
رادمرد آزاده وطن می‏گوید: «خواسته‏‌ام دیدن خانواده، ملاقات با دکتر مصدق و صحبتی با افسران است.» آزموده می‏گوید: «هنوز هم دست از این مرد (مصدق) برنمی‏داری؟»
در برابر جوخه اعدام، گفت: «مرگ بر دو قسم است، در رختخواب ناز و یا در راه شرف و افتخار، خدای را شکر که در راه مبارزه با فساد، شهید می‏شوم … امیدوارم سربازان نهضت، هم‏چنان مبارزه را ادامه دهند.» گلوله‌ها شلیک شد و «زنده باد مصدق» آخرین کلامش.
مزار سردار بزرگ نهضت ملی در جوار شهیدان سی تیر قرار دارد و مزار خواهر فداکارش نیز در کنارش.
راهش پر رهرو باد


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید