سکوت دولت چه پیامی دارد؟

دولت

رئیس جمهور محترم در روزهایی که جامعه برای طرح های راهگشا و وعده های ضدتحریمی انتظار می کشد، توچال رفته و عکس یادگاری می گیرد. چطور توجیه کنیم؟ با این جهش سرسام آور مسکن، آقای وزیر کجاست؟ چرا توضیح نمی دهد چه طرحی برای اجرا دارد؟ روند افسارگسیخته قیمت ها کمر مردم را شکسته است. […]

رئیس جمهور محترم در روزهایی که جامعه برای طرح های راهگشا و وعده های ضدتحریمی انتظار می کشد، توچال رفته و عکس یادگاری می گیرد. چطور توجیه کنیم؟

با این جهش سرسام آور مسکن، آقای وزیر کجاست؟ چرا توضیح نمی دهد چه طرحی برای اجرا دارد؟ روند افسارگسیخته قیمت ها کمر مردم را شکسته است. چرا آقای وزیر صنعت و تجارت ساکت است؟ چرا معاونش بجای پاسخگوئی به خبرنگار توهین می کند؟ چرا وزیر اقتصاد در پاسخ به خبرنگاران جواب سربالا می دهند؟ بی اعتنائی مسئولین پولی در این روزها چه توجیهی دارد؟

مجلس کجاست؟ چرا از طرح و برنامه کمسیون و مرکز پژوهش ها خبری نیست؟ یعنی هیچ تمهیدی برای حل مشکلات کشور نداریم؟ مردم خودشان باید برای گرانی ها چاره اندیشی کنند؟ یعنی آقای لاریجانی هیچ دستوالعملی برای تهییج دولت برای حضور بین مردم و ارائه برنامه اقتصادی ندارد؟

ماجرا از چند حالت خارج نیست؛

نگاه بدبینانه اینست که نقاط موثر تصمیم گیری در دولت و غیره بنا دارند کشور را تحت فشار قرار داده تا نسبت به تهدیدات خارجی کرنش نشان دهند. هدف وادادگی و تعظیم قلدران است.

اما نگاه میانه ای وجود دارد که مرتبط به سبک زندگی طبقه نوین مسئولین جمهوری اسلامی است که برای این روزها تریبت نشده و با اولین مشکل جا زده و دچار وحشت شده اند. رفاه زدگی و عافیت اندیشی و تکاثر، این روزها خودش را نشان می دهد. با کمترین طعنه و تلنگر و تکانه خارجی خود را باخته و داشته های فردی شان را در معرض تهدید دیده اند. این استصال سیاسی و خیرگی در تصمیم گیری را تنها با رعب و وحشت فردی می توان فهم کرد. گوئی مسئولین ما چنان از اوضاع پیش آمده نگران و ماتم زده اند که قدرت تصمیم گیری شان رو به زوال رفته است.

در غیر اینصورت هیچ منطق دیگری این حال پریشان را فهم نمی کند. کمترین کار مسئولین در این روزها برنامه طریق و ارائه راهکار برای عبور از تنگناهاست. انتظار زیادی است؟

اگر گزینه اول درست است که مسئولین امنیتی کشور باید در حل وفصل اوضاع تعجیل کنند. اما اگر دومی است کمترین اقدام، تسویه دولت و حاکمیت از وجود چنین مدیران و وزرا و مسئولین است. وزیری که قدرت تصمیم گیری در شرایط سخت را کف می دهد یک ساعت حضورش در قدرت خیانت به این مردم است. وزیر ترسو، کمترین هزینه اش القای وحشت به جامعه است.

چه انکه این روزها بهت سیاسی و عاطلی و بلاتکلیفی تصمیم گیری به جامعه نخبگانی نیز سرایت کرده است و مجلس و حتا فعالان سیاسی دیگر نیز دچار مارپیچ سکوت و بیم زدگی شده اند. این کشور دهها برابر شرایط تلخ تر را پشت سر گذاشته است و البته قدرتش به مردانی بوده است که برای روزهای سخت تربیت یافته اند. شرایط امروز جامعه نیز مدیر اهل پیکار و شجاع و مقتدر می خواهد نه مسوول وحشت زده و بحران دیده و مستاصل.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید