هماکنون بهطور سرانگشتی ۵ میلیون دانشجو و ۷ میلیون دانش آموخته دانشگاهی داریم که از ۷ میلیون دانش آموخته دانشگاهی، فقط ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر یعنی حدود ۵۵ % آنها شاغل هستند ☑️ هاشمخانی ریشههای نحیف شدن کیفیت سیاستگذاری نظام دانشگاهی را چنین شرح میدهد: ۴ معضل باعث شده سیاستگذاری آموزش دانشگاهی […]
هماکنون بهطور سرانگشتی ۵ میلیون دانشجو و ۷ میلیون دانش آموخته دانشگاهی داریم که از ۷ میلیون دانش آموخته دانشگاهی، فقط ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر یعنی حدود ۵۵ % آنها شاغل هستند
☑️ هاشمخانی ریشههای نحیف شدن کیفیت سیاستگذاری نظام دانشگاهی را چنین شرح میدهد:
۴ معضل باعث شده سیاستگذاری آموزش دانشگاهی ما به سمتی برود که «رقابت دانشگاهها» در تولید انبوه مدرک را تشویق میکند، نه «رقابت دانشگاهها» در ارائه آموزش باکیفیت و کاربردی را. معضل نخست اینکه سالهاست «رشد جمعیت دانشجویی کشور» تقریبا مهمترین شاخص ارزیابی نظام دانشگاهی ما در قوانین بودجه سالانه و نیز برنامههای توسعه ۵ ساله بوده است. معضل دوم اینکه سالهاست آییننامههای دولتی، مزیتهای متنوعی را برای فارغالتحصیلان دانشگاهی در نظر میگیرند، مانند اولویت استخدام، اولویت دریافت وام اشتغالزایی و امثالهم. این موضوع از یک سو مدرکزدگی دانشگاهی را تشدید کرده و از سوی دیگر باعث شده دانشگاهها بدون نیاز به بهبود کیفیت آموزشی، از پر شدن صندلیهای خود مطمئن باشند.
☑️ این اقتصاددان ادامه میدهد:
سومین معضل تخریبگر کیفیت نظام آموزشی ما، به انگیزههای اندک رقابتی میان دانشگاهها مربوط میشود. در «دانشگاههای رایگان دولتی» تا زمانی که مدیر هر دانشگاه بقای خود را در جلب رضایت مدیران ارشد دولتی / حاکمیتی بداند و نه در جلب رضایت مصرفکنندگان آموزش دانشگاهی (دانشجویان و فارغالتحصیلان آن دانشگاه)، بعید است انگیزه چندانی برای بهبود کیفیت آموزش دانشگاهی داشته باشد. در «دانشگاههای پولی غیردولتی» هم بخش اعظم بازار در اختیار یک انحصارگر (دانشگاه آزاد) است و تا وقتی منفعت اصلی مدیریت دانشگاه آزاد در حفظ موقعیت انحصاری به هر قیمت ممکن است، بعید است انگیزه¬ای برای تحولات بهبوددهنده کیفیت آموزشی ایجاد شود. اگر هم فرضا مدیران برخی دانشگاهها انگیزه شخصیای برای بهبود کیفیت آموزش دانشگاهی داشته باشند، ولع دیوانهوار سیاستگذاران دولتی در کنترل تکتک بخشهای سیاستگذاری دانشگاهی، هر گونه خلاقیت مدیران دانشگاهی را نابود می کند.
☑️ میثم هاشمخانی چهارمین عامل تخریبگر کیفیت آموزشی دانشگاهها را چنین بیان میکند:
متاسفانه هم اکنون برخی سیاستگذاران اقتصادی ارشد کشور این نگاه مخرب را دارند که سرگرم کردن جوانان به تحصیلات دانشگاهی بیشتر، با هدف ورود هر چه دیرتر آنها به بازار کار، اتفاقی مثبت است. نتیجه این نگاه، توسعه بیرویه ظرفیتهای دانشگاهی کارشناسی ارشد و دکترا و ترغیب جوانان به حضور وسیع در این دورهها بوده است. این سیاست فاجعهبار و غیراخلاقی، شاید ظرف چند سال فایدهای اندک داشته باشد، اما به زودی ما را با انبوه جوانانی مواجه میکند که به واسطه صرف بخش عمده جوانی خود در تحصیلات دانشگاهی توقع بالایی در بازار کار دارند که به هیچ عنوان قابل برآورده شدن نیست. نتیجه تاسفبار، تولید نسلی از جوانان سرخورده و افسرده خواهد بود.
☑️ مدیر موسسه مطالعاتی «حامیان فردا» با تاکید بر تغییر زیربنایی کارکرد دانشگاهها در قرن ۲۱ اشاره میکند:
برای بهبود سیاستگذاری در آموزش دانشگاهی، ضمن اصلاح ۴ کژاندیشی مذکور، باید توجه کنیم که شرایط پیچیده اقتصاد قرن ۲۱ و بهویژه انفجار تکنولوژیهای مرتبط با فناوری اطلاعات، جنبههای ارزشآفرینی دانشگاهها را به سرعت دگرگون کرده است. اگر زمانی ماموریت محوری دانشگاهها «آموزش» بود، اکنون آموزش هر موضوعی که قابل یادگیری از طریق دنیای مجازی باشد، چندان مزیتی برای دانشگاهها به شمار نمیرود. در عوض ارزش افزوده محوری دانشگاهها به سمت مواردی چون «یادگیری مهارت یادگیری» (Learn to learn)، یادگیری مهارتهای کار تیمی و نیز توسعه تعاملات همافزا بین دانشجویان و دانش آموختگان و کارفرمایان پیش میرود.
منبع : کانال اقتصاد