شعری درباره امام حسین(علیه السلام) از علامه طباطبایی(ره)

علامه طباطبایی
علامه طباطبایی

مفسر کبیر قرآن کریم، حکیم متأله، علامه سیدمحمدحسین طباطبایی قدس‌الله‌نفسه‌الزکیه، در سال ۱۳۲۸-۱۳۲۷ شمسی، مخمس زیبایی را در زبان حال سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه‌آلاف‌التحیهوالثناء، با تضمین غزلی از حافظ سروده و همراه نامه‌ای به برادر بزرگوارشان، حضرت آیهالله سیدمحمدحسن الهی طباطبایی(ره)، ارسال داشتند.

به نقل ازصدانیوز،مفسر کبیر قرآن کریم، حکیم متأله، علامه سیدمحمدحسین طباطبایی قدس‌الله‌نفسه‌الزکیه، در سال ۱۳۲۸-۱۳۲۷ شمسی، مخمس زیبایی را در زبان حال سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه‌آلاف‌التحیهوالثناء، با تضمین غزلی از حافظ سروده و همراه نامه‌ای به برادر بزرگوارشان، حضرت آیهالله سیدمحمدحسن الهی طباطبایی(ره)، ارسال داشتند و در پایان سروده، مرقوم فرمودند: «انتظار می‌رود این اشعار را در مجالس خودتان [مرثیه حاج سیداحمد] خصوصاً مجلس هفته آینده بخوانید. زیاد از این، جسارت است»

گفت آن شاه شهیدان که بلا شد سویم

با همین قافله‌ام راه فنا می‌پویم

دست همت ز سراب دو جهان می‌شویم

شور یعقوب‌کنان یوسف خود می‌جویم

که کمان شد ز غمش قامت چون شمشادم

گفت هرچند عطش کنده بن و بنیادم

زیر شمشیرم و در دام بلا افتادم

هدف تیرم و چون فاخته پر بگشادم

«فاش می‌گویم و از گفته‌ی خود دلشادم

بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم»

من به میدان بلا روز ازل بودم طاق

کشته یارم و با هستی او بسته وثاق

من دل‌رفته، کجایم و کجا دشت عراق!

«طایر گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق

که در این دامگه حادثه چون افتادم»

لوحه سینه من گر شکند سُم ستور

ور سرم سیر کند شهر به شهر از ره دور

باک نبود که مرا نیست به‌جز شوق حضور

«سایه طوبی و غلمان و قصور و قد حور

به هوای سر کوی تو برفت از یادم»

تا در این بزم بتابید مه طلعت یار

من خورم خون دل و یار کند تیر نثار

پرده بدریده و سرگرم به دیدار نگار

«نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار

چه کنم؟ حرف دگر یاد نداد استادم»

تشنه وصل وی‌ام آتش دل کارم ساخت

شربت مرگ همی خواهم و جانم بگداخت

از چه از کوی توام دست قضا دور انداخت

«کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت

یارب! از مادر گیتی به چه طالع زادم؟»


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید