درباره راه های رستگاری انسان تعابیر فراوانی وجود دارد بزرگان و علمای ما بارها این راه ها را تببین و سفارش کرده اند اما هیچ پدیده ای مانند قرآن کریم نتوانسته این راه ها را بیان کند. به نقل از صدا نیوز ،راه های رستگاری منظور از عبادتی هستند که خروجی آنها رستگاری است به […]
درباره راه های رستگاری انسان تعابیر فراوانی وجود دارد بزرگان و علمای ما بارها این راه ها را تببین و سفارش کرده اند اما هیچ پدیده ای مانند قرآن کریم نتوانسته این راه ها را بیان کند.
به نقل از صدا نیوز ،راه های رستگاری منظور از عبادتی هستند که خروجی آنها رستگاری است به عبارت دیگر عبادتی است که با اختیار و شعور صورت می گیرد، بندگی اختیاری نام دارد نه آن عبادت تکوینی که همه موجودات ارض و سماوات مشغول آن هستند.
بیگمان شیرینی هر مبدأ به منتهای آن، هر حرکت به هدف آن و هر کار و فعالیتی به نتیجۀ آن است. تحمل تلخی و سختی در راه رسیدن به هدف و دست یافتن به نتیجه نیز حلاوت خاص خود را دارد که بر کسی پوشیده نیست. بدین اساس هر شیرینی و مقام و منصبی به دست آوردنی است، نه به دست آمدنی؛ از جمله مقام و منزلت تعریف شده برای انسان، هرچند ممکن است استثناپذیر باشد یا از دیدگاه برخی همه مقامات موعود برای انسان لطف باشد و فیض نه نتیجه عمل او.
سعادت موعود و رستگاری که هدف آفرینش انسان و ارسال هادی به سوی او است، نتیجه خوب دانستن، خوب زیستن و خوب عمل کردن او در راه رسیدن به آن هدف است و از آنجا که این هدف بسی ارزشمند است، خیلیها سختیهای راه را به جان میخرند و به امید وصول از تحمل آنها نیز لذت میبرند و نیز سراسر زندگی و عمر از اینکه در راه هدف طی میشود، برایشان گوارا و لذیذ است که این خود نوعی سعادت است و رستگاری، هرچند نه به اندازه آن سعادت که رسیدن به هدف در پی دارد.
چقدر لذیذ است این رستگاری، وقتی انسان آن را به عنوان پاداش عمل به دست میآورد؛ زیرا چیزی که با زحمت خود انسان و بهعنوان پاداش عمل او به دست میآید، نه منتی دارد و نه منت کشیدنی و نه اندیشهی جبران کردن آن فکر انسان را مشغول میکند. مراد از سعادتی که این قلم درصدد ترسیم آن و برشمردن عواملی که هموارکننده زمینه رسیدن به آن است، وصل به سعادتآفرین است که بالاتر از آن در مخیله هیچ بندهای نمیگنجد؛ زیرا سعادتی بالاتر از آن وجود ندارد و آن هم از مسیر دنیا در آخرت حاصلشدنی است.
معنای رستگاری
راغب، رستگاری را با خیر و سلامت رسیدن [به مقصد و آرزو] معنا کرده؛ یعنی انسانِ به هدف خلقت نرسیده، مانند دانه نروییده و جوانهنزده است. بنابراین کسی که دوستدار رستگاری است و میخواهد به منتهای هدفش برسد، باید مقدمات آن را فراهم و زمینه را برای رسیدن هموار کند و بر اساس آن ره مقصود در پیش گیرد تا هم از خطرات راه در امان باشد و هم آسانتر به مقصد برسد. آنچه در نوشتار بهعنوان عامل معرفی میگردد، خود نوعی رستگاری است، اما نه آن رستگاری نهایی، بلکه موقت و در معرض تهدید خطرات؛ زیرا هر یک پلهای است که در طول همدیگر مسیر رسیدن به مقصد را هموار میکنند، ضمن آنکه متداخلاند، اما مکمل همدیگرند و به یک هدف منتهی میگردند.
عوامل رستگاری
قرآن کریم با معرفی رستگاران از سعادتمندی و رستگاری با مخاطبان خود سخن گفته و با برشمردن عوامل رستگاری همه انسانها را به این راه دعوت کرده است. این نوشتار هفت عامل را به استناد به آیات و روایات معرفی میکند. هر ایمانی نمی تواند مؤمن را بر سفره رستگاری بنشاند؛ بلکه ایمانی این مهم را تحقق می بخشد که همراه با عمل به مقتضای ایمان باشد و قرآن نیز هرگاه پای ایمان را وسط می کشد، از عملی به مقتضای آن نیز می گوید که جمله (وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ)، پس از بسیاری از (الَّذِینَ آمَنُوا)، اثبات کنندهی این ادعا است.
ایمان
رستگاری و ایمان در شعار اسلام (یا أیها الناس قولوا لا إله إلا اللّه تفلحوا) که با نوای مخلصانهی پیامبر اسلام (ص) و مسلمانان نخستین در کوچه بازارهای شهر مکه طنینانداز بود و فطرت انسان ها را نوازش می داد، گره خورده است و در قرآن کریم نیز به گونهی خاصی بازتاب داده شده است؛ چنانکه در سوره مبارکه مؤمنون میخوانیم:
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ؛ به راستی که مؤمنان رستگار شدند.» یعنی مؤمنان همین که به خدا و وعد و وعیدهایش ایمان آوردند، در راه رستگاری قدم نهاده اند، هرچند ممکن است در این راه دزدان خطرآفرینی کمین کرده باشند. قرآن کریم در اکثر موارد با شاید و به شکل مشروط از رستگار شدن انسان سخن گفته است؛ اما این آیه به طور قطع مؤمنان را رستگار دانسته.
رسول بزرگوار اسلام (ص) میفرمایند: «قَد أفلَحَ مَن أخلَص قَلبَه لِلإیمانِ…؛ رستگار است آنکه دلش را برای ایمان خالص کرده است» البته هرگز نباید فراموش کرد که هر ایمانی نمی تواند مؤمن را بر سفره رستگاری بنشاند؛ بلکه ایمانی این مهم را تحقق می بخشد که همراه با عمل به مقتضای ایمان باشد و قرآن نیز هرگاه پای ایمان را وسط می کشد، از عملی به مقتضای آن نیز می گوید که جمله (وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ)، پس از بسیاری از (الَّذِینَ آمَنُوا)، اثبات کننده این ادعا است.
حدیث فوق به از طرفی می فهماند که ایمانی که در قلب خالص جای نداشته باشد، توان رستگار کردن مؤمن را ندارد. آیه مورد بحث نیز مؤمنانی را رستگار می داند که پس از تزیین روح و جان با ایمان به خدای یگانه، از صفاتی چون خشوع در نماز که نشانه درست بندگی کردن آنان است، پرهیز از کار و سخن بیهوده که نشانۀ قدردانی آنان از عمرشان است، عمل به دستور زکات که نشانه حلال خوردن آنان است، پاکدامنی پیشه کردن که نشانهی پاک زیستن آنان است، امانتداری که به فرموده امیرالمؤمنین (ع) بهترین ایمان است برخوردارند.
مؤمنانی که خداوند آنان را با داشتن صفات فوق رستگار می داند، کسانی هستند دارای صفات ویژه که در آیات ابتدایی سوره مبارکه انفال ذکر کرده و آنگاه می فرماید: «أُولَئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا» بنابراین ما نباید دل به ایمان و نمازمان خوش کنیم؛ بلکه باید ابتدا ایمان خویشتن را با ترازوی این آیات بسنجیم، که اگر درست بود به مقتضای آن عمل نماییم تا دلخوشی ما هدر و هرز نباشد.
تقوا و پارسایی
تقوا در عین آنکه لباس خوبی برای محافظت از گرما و سرمای شهوت و گناه است، مایه فرج و رهایی از تنگناها، گشایش در روزی، نزول رحمت و برکات الهی، قبولی اعمال، مایۀ جلب نصرت و تأیید الهی، بصیرت برای تشخیص حق از باطل و… نیز هست و برای متقی رستگاری و سعادت را به ارمغان می آورد، چنانکه در آیه ذیل آمده است: «قُلْ لا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَ الطَّیِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَهُ الْخَبِیثِ فَاتَّقُوا اللّهَ یا أُولِی الالْبابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ بگو پلید و پاک یکسان نیستند، هرچند کثرت پلید [ها] تو را به شگفت آورد، پس ای خردمندان از خدا پروا کنید، باشد که رستگار شوید.» تقواست که رحمت و برکتهای مادی و معنوی را نصیب انسان میکند و قابلیت درک رستگاری را در او ایجاد میگرداند.
آیه کریمه با بیان برابر نبودن پاک و پلید، پاک را از پلید (و نه پاکی را از پلیدی؛ «زیرا مراد از طیب و خبیث پاک و پلیدهای خارجی و حقیقی است» در عین کثرت پلیدان بهتر دانسته و خردمندان را به تقوای الهی دعوت کرده است تا با این ملکه مقدس مدارج فضیلت و کمال را پیموده و به رستگاری برسند. تقواست که رحمت و برکتهای مادی و معنوی را نصیب انسان میکند و قابلیت درک رستگاری را در او ایجاد میگرداند.
خودسازی
انسان با حب ذاتی که دارد، باید مهربان تر از هر کسی نسبت به خود باشد. به گونه ای که بیشتر از هر چیزی به فکر خود و سرنوشت جاوید خود باشد. آغاز حرکت به سمت این مهم نیازمند خودسازی و تزکیه نفس است. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّی» و نیز «فَمَنْ کَانَ یرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا»
منظور از خودسازی «جهت بخشیدن به فعالیت های حیاتی و تصحیح انگیزه ها با در نظر گرفتن مقصد نهایی و جهتدهی فعالیت ها برای خداوند است؛ نه متوقف کردن فعالیت های اجتماعی و عزلتگزینی» و سر در گریبان خویش نهادن به امید رسیدن به خدا. عمل صالح مذکور در آیه بالا شامل هر کاری خیری می شود که قربه الی الله صورت گیرد، فردی باشد یا اجتماعی فرقی ندارد.
از دیدگاه قرآن کریم، رستگار کسی است که خویشتن را از آلودگی ها و خصلت های شیطانی و حیوانی پاک گردانیده، آداب انسانی آموخته و برای رسیدن به خدا که فلاح نهایی است، تربیت شده است. چنانکه آیه نهم سوره شمس «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا» نیز تزکیه نفس را عامل سعادت و رستگاری دانسته است. رسیدن به بارگاه قدس که جای پلیدی و ناپاکی نیست، بدون تزکیهی نفس محال است.
بندگی
بندگی معنای وسیعی دارد که بسی فراتر از عبادات با ارکان خاص است. انجام و یا ترک هر کاری برای رضای خدا را می شود زیر سقف خیمه بندگی قرار داد. اگر انسان ها برای نماز به عنوان راه رسیدن به رستگاری فراخوانده می شوند (حی علی الفلاح) برای آن است که بندگی در این عمل مخصوص معنای تام و تمام پیدا کرده و به دیگر افعال عبادی آنها نیز جهت می دهد.
در این عنوان نیز نماز به عنوان بندگی و چشمه رستگاری در آیه ذیل بررسی شده هرچند انجام هر کار خوب (وَافْعَلُوا الْخَیرَ) در کنار نماز و همراه آن مکمل معنای بندگی است. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَافْعَلُوا الْخَیرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید رکوع و سجود کنید و پروردگارتان را بپرستید و کار خوب انجام دهید، باشد که [این کارها] شما را رستگار کنند.»
بندگی از خودشناسی (عبد) و خداشناسی (معبود) نشأت می گیرد. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا» در عبادت خدای متعال ظهور و تجلی می یابد. رکوع و سجود (نماز) در آیهی فوق عامل رستگاری شمرده شده است؛ زیرا نماز عصاره همه عبادات است که بالاترین مرتبه آن در سجده نمود می-یابد و «حقیقت عبادت هم همان اظهارخضوع آگاهانه به درگاه بی نیاز مطلق است»
منظور از عبادتی که خرجی راه رستگاری را تأمین می کند، عبادتی است که با اختیار و شعور صورت می گیرد (بندگی اختیاری) نه آن عبادت تکوینی که همه موجودات ارض و سماوات مشغول آن هستند، هرچند همه موجودات تسبیح گو، به اندازه خود شعور دارند؛ اما شعور انسان با توجه به شأن و منزلت او هرگز قابل مقایسه با دیگران نیست.
چنانکه عبادتش از عبادت دیگر موجودات ارزشمندتر است. عبادت انسان به طور کلی یعنی رابطه او با معبودش چه در قالب ذکر و دعا و راز و نیاز و نیایش و چه در قالب اطاعت از دستورات امری و نهی او، اما در آیه فوق، خداوند انسان را امر به رکوع و سجده (نماز) و کار خیر کرده که بهترین کار هم نماز است و شاید منظور، انجام بهترین نماز باشد و بدین اساس به انسان می نمایاند که سعادت و رستگاری از مسیر نماز آن هم نماز خوب به دست آوردنی است.
پس سعادت طبق این آیه از راه نماز میسور است و اینکه رستگاری با شاید (لَعَلَّ) نتیجه نماز دانسته شده، شاید بدان جهت است که رسیدن به رستگاری از مسیر نماز، بستگی به کیفیت نمازی دارد که اهل ایمان می خوانند و بر این اساس می فهماند که هر نمازی توان رساندن عبد را به فلاح موعود ندارد، بلکه نمازی با شرایط خاص و تام می تواند از پس این مهم برآید.
عبادت تنها انجام اعمال نیک نیست، بلکه ترک اعمال ناشایست و ناپسند برای رضای خدا نیز عبادت است. چنانکه در آیه ذیل آمده است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَأْکُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَهً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید ربا را چندین برابر نخورید و از خدا پروا کنید باشد که رستگار شوید» آنچه از این آیه استفاده می شود، این است که ترک گناه نیز عاملی است برای رسیدن به رستگاری و سعادت؛ زیرا این کار برای رضای خدا نیز به جای خود عبادتی است مقبول و پسندیده.
اطاعت از خدا و پیامبر (ص)
انسان برای رسیدن به خدا که کمال مطلق است، آفریده شده و به این کمال نمی رسد مگر از راهی که خالقش معرفی کرده است. یافتن این راه و با موفقیت پیمودن آن، نیز در گرو اطاعت از دستورات خدای خالق و سر تسلیم در برابر شریعت او داشتن است. چنانکه خود فرمود: «وَ مَنْ یُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِیماً؛ و هر کس خدا و پیامبرش را فرمان برد قطعا به رستگاری بزرگی نایل آمده است» از آنجا که از خداوند متعال جز خیر و خوبی صادر نمی شود، دستورات او مقدمه رسیدن به خیر است، بنابراین، اطاعت از او همان و فوز و فلاح را در آغوش گرفتن همان.
مبیّن آیات خدا و وصی رسولش امیر المؤمنین (ع)، نیز اطاعت را راه رستگاری و نیل به ثواب بزرگ دانستهاند «مَن یُطِعِ اللهَ وَ رَسُولَه فَقَد فَازَ فَوزاً عَظِیماً وَ نَالَ ثواباً کَریماً؛ آن کس که از خدا و رسولش اطاعت کند، واقعا به رستگاری و ثواب عظیم و کریمی دست خواهد یافت» ۲۶بنابراین خوشبختی و رستگاری را در رشته و شغل و ثروت و … که جدا از اطاعت خدا باشد، جستوجو کردن کاری است بی هوده هرچند اطاعت با خیلی از امور مخالفت ندارد که هیچ، بلکه می شود آنها را عین عبادت و اطاعت دانست و انجام داد. مثل کار حلال برای امرار معاش خود و یا برای باز کردن گرهی از مشکل جامعه.
توبه
برخی که ندانسته و یا مست از جام شهوت و شیطان، پا در دام گناه نهاده اند، می پندارند که دیگر رستگاری از آنان روی برتافته و رفته که برنگردد، به گونهای که دست یافتن به آن محال است و بر اساس همین پندار نادرست و ناشایست شعار «آب که از سر گذشت چه…» را سر داده و راه نفس و شیطان را ادامه می دهند، در حالیکه از این پندار بوی نومیدی از رحمت بی کران الهی می آید که خود گناهی است نابخشودنی و البته از القائات شیطانی. غافل از اینکه خدای مهربان بر روی همه بندگانش (حتی آنانکه گاهی در مراتع شیطان به چرا میروند) دری گشوده که هرگز و هیچگاه نمی بندد.
به فرموده امام عارفان و ساجدان (ع) : «إلهی أنتَ الذی فَتَحتَ لِعِبادِکَ بَاباً إلی عَفوِکَ سَمَّیتَه التّوبه فَقُلتَ: «تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا» فَما عُذرُ مَن أغفَلَ دُخُولَ البَابِ بَعدَ فَتحِه؛ خداوندا! تویی که دری از بخششت به روی بندگانت گشودی و توبه نامش نهادی و فرمودی: به درگاه خدا باز آیید، باز آمدن بیبازگشت (تا مورد بخشش قرار گیرید) پس عذر آنکه از این درِ باز غافل است، چه خواهد بود؟»
خدای منان برای امیدواری بندگان عاصی اش می فرماید «وَ تُوبُوا إِلَی اللّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُومِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ ای مؤمنان همگی [از مرد و زن] به سوی خدا بازگردید امید که رستگار شوید.» بنابراین، توبه که خود توفیقی است از سوی خدای متعال، راهی است برای رسیدن به رستگاری و سعادت مخصوصاً برای کسانی از بندگان خدا که مدتی دل به مهر گناه داده و به شاهراه رستگاری ناامیدانه نگریسته اند.
ولایت
هرچند کسی که دل به خدا داده و مطیع او باشد، ولایتپذیر نیز هست؛ اما هستند کسانی که اولی را پذیرفته و دومی را نه، باید بدانند که بر اساس دلایل و شواهد فراوان قرآنی و روایی مطیع خدا بودن منهای ولایت ارزشی نخواهد داشت؛ زیرا مصداق «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ» خواهند شد و از این رو به مسئلۀ ولایت پرداخته شده که مسئلۀ عقیدتی مهم و روشن کنندۀ راه سعادت است.
امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: «بِنَا یَفُوزُ مَنْ فَازَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ؛ در قیامت هر کسی که به رستگاری برسد، از ناحیۀ ما رسیده است.» تنها سرخوش زیستن در دنیا را نمی شود رستگاری نامید. رستگاری واقعی آن است که در قیامت نصیب رستگار می گردد؛ زیرا جاوید و زوالناپذیر است و آنجا نیز تقسیمکننده این روزی پیامبر (ص) و اهلبیت (ع) هستند. بنابراین، عاصیان و مخالفان این خاندان روی رستگاری را نخواهند دید.
چنانکه أبو حمزه ثمالی از حضرت امام باقر (ع) از حضرت امام سجاد (ع) نقل کرده که حضرت فرمود: «مَنْ دَعَا اللَّهَ بِنَا أَفْلَحَ وَ مَنْ دَعَاهُ بِغَیْرِنَا هَلَکَ وَ اسْتَهْلَکَ؛ کسی که خدا را به واسطۀ ما خواند رستگار شد و کسی که او را به واسطهی غیر ما خواند هلاک» براین اساس، پیداست که اهلبیت (ع) واسطهی فیضاند و ولایت زینتدهنده افعال پسندیده و مکمل آنهاست به گونه ای که اطاعت، عبادت، تقوا، ایمان و… بدون آن رنگ و بویی ندارد تا راه رستگاری را برای پویندگان آن هموار گرداند.
در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که راه نجات و رستگاری را بیان کرده، نیز آیاتی که از ریشه نجات آمده، اما در صدد بیان نجات و رستگاری نیست. در حقیقت بین آنها عموم و خصوص من وجه است.
الف. آیاتی که راه نجات را معرفی کردهاند: قرآن کتاب آسمانی الهی و بیانگر راه هدایت و تکامل انسان است؛ از اینرو سراسر قرآن، یا مستقیما یا غیر مستقیم، راه صحیح و راه نجات و رستگاری انسان را بیان کرده است و هیچ آیهای بیربط با هدایت و رشد انسان نیست. با اینحال برخی از آیاتی را که به طور مستقیم به راه نجات و رستگاری اشاره کرده است، بیان میکنیم.
ایمان به خدا، پیامبر، جهاد و هجرت در راه خدا
خداوند در سوره صف، راه نجات از عذاب دردناک آخرت را چنین بیان میکند: ای کسانی که ایمان آوردهاید! آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذاب دردناک رهایی میبخشد؟ به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید. این برای شما (از هر چیز) بهتر است اگر بدانید. اگر چنین کنید گناهانتان را میبخشد و شما را در باغهایی از بهشت وارد میکند که نهرها از زیر درختانش جاری است و در خانههایی پاکیزه در بهشت جاویدان جای میدهد و این پیروزی عظیم است.
در واقع کسانی اهل نجات و سعادت هستند که از هر نوع تعصب جاهلانه قومی و ملیتی و غیره به دور باشند و اهل تحقیق و حق جویی باشند. این افراد، به همه سخنان و نظریات، گوش فرامیدهند و بعد با انصاف به قضاوت درباره آنها میپردازند و بدون جانبداری، راه صحیح را انتخاب میکنند.
تزکیه نفس
یکی از راههای رسیدن به سعادت، تزکیه نفس است. در اسلام تأکید فراوانی بر این مطلب شده و دستورات زیادی در این باره به مردم ارائه شده است. پاک ساختن روح و جان انسان، از خلقیات و صفات ناپسند، موجب رشد و آمادگی برای دریافت خصلتها و اوصاف نیکو و نور معرفت است؛ از اینرو، خداوند به ۹ چیز قسم یاد میکند تا اهمیت مسئله را بیان کند. سپس میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّئهَا»؛ هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده است.
آیهای که اشاره به واژه «نجات» دارد: یکی از آیات قرآن کلمه «نجات» را در خود جای داده است؛ اما این آیه در صدد بیان راه نجات نیست: «وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنْجاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذا» و (به خاطر بیاور) هنگامی را که موسی به قومش گفت: «نعمت خدا را بر خود به یاد داشته باشید، زمانی که شما را از (چنگال) آل فرعون رهایی بخشید! همانها که شما را به بدترین وجهی عذاب میکردند.
منبع : خبرگزاری مهر