جامعه را يکبعدي نميتوان اداره کرد. همانطور که ژرژ گورويچ جامعهشناس فرانسوي گفته جامعه منظومهاي متعدد از ابعاد و اجزا با سطوح و جنبههاي گوناگون است که هر لحظه به يکرنگي جلوه ميکند. يعني در اداره جامعه نبايد يکبعدي نگاه کرد و بايد همه ابعاد و اجزا مختلف آن را در نظر گرفت.
به گزارش صدا نیوز، اعتراضات اخیر چه پیامدهایی برای جامعه ایران دارد؟ آیا اگر نسل جدید به دنبال اصلاح است برخی محافظهکاران چنین اجازهای به نسل جدید خواهند داد؟ برای پاسخ به این سوالات با دکتر امان ا… قرایی مقدم، جامعهشناس گفتوگو کرده است. قراییمقدم معتقد است: « نسل جدید به آنچه میاندیشد این است که مطالبات خود را پیگیری کند. به همین دلیل احتمال دارد اگر کنترل شود دوباره به شکلهای دیگر خود را نشان بدهد. از این بین کسانی که بیطرف و بیتفاوت نسبت به این اتفاقات هستند نیز ممکن است نسبت به شرایط حساس شوند و رویکرد دیگری در پیش بگیرند. نوزایی که امروز در جامعه ایران به وجود آمده از مدتها قبل شکل گرفته و شرایط به شکلی نیست که تازه به وجود آمده باشد. هر تغییری در هر جامعهای شکل بگیرد نیازمند عوامل تعیین کنندهای است. این در حالی است که علائم و نشانههای این نوزایی از مدتها قبل قابل مشاهده بود اما برخی به این علائم توجه نکردند و یا نخواستند توجه کنند.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
اعتراضات اخير چه پيامدهايي براي کشور خواهد داشت؟ چگونه ميتوان اين بحران را به صورت کامل کنترل کرد؟
اعتراضات اخير به دلايل مختلف طولاني شده است. نکته مهمي که در اين زمينه وجود دارد اين است که طولاني شدن اعتراضات ممکن است اقشار بيتفاوت جامعه را نيز نسبت به موضوع حساس کند. واقعيت اين است که در شرايط کنوني جامعه ايران به مرحله خردگرايي و تجددخواهي رسيده است و براي اين هدف تلاش ميکند. جامعه ايران با يک رنسانس و نوزايي فکري مواجه شده است. به همين دليل نيز اگر اين اعتراضات به هر شکلي کنترل شود اين احتمال وجود دارد که به شکلهاي ديگر خود را نشان بدهد. نسل جديد به دليل داشتن دانش و آگاهي به دنبال اين است که براي زندگي خود تصميمگيري کند. اين نسل اجازه نميدهد ديگران براي او تصميمگيري کنند. فضاي مجازي، دوستان و همسالان و از همه مهمتر خانوادهها نسل جديد را به اين مرحله رسانده است. اين اتفاق مهمي است که توسط خانوادهها صورت گرفته و خانوادهها خواسته يا ناخواسته در اين زمينه نقش داشتهاند. هنگامي که مادر خانواده به دختر خود ميگويد جوري زندگي کن که مانند من نباشي و دانش و آگاهي خود را بالا ببر و يا زماني که پدر خانواده به پسر خود ميگويد به هر شکلي که دوست دارد زندگي کند و تجربيات ما را تکرار نکند زمينه را براي بروز چنين اتفاقاتي در جامعه فراهم ميکند. در چنين شرايطي است که جوانان به مرحله خودباوري و خوديابي رسيدهاند. به همين دليل نيز فرياد ميزنند که اين ما هستيم که زندگي را ميسازيم.
تجددخواهي و نوزايي که در جامعه ايران به وجود آمده داراي چه مختصاتي است؟
شرايط به شکلي است که نسل جديد ديگر ديدگاههاي نسل گذشته را برنميتابد. امروز نسل جديد ميگويد که من بسياري از ديدگاههاي نسلهاي گذشته را قبول ندارم و خودم به دنبال ساخت مفهوم زندگي خواهم بود. به تعبير ماکس وبر جامعه ايران از مشروعيت کاريزمايي به سمت مشروعيت عقلاني در حال حرکت کردن است. در شرايط کنوني14 ميليون تحصيلکرده در ايران وجود دارد. از سوي ديگر نزديک به6 ميليون دانش آموز دبيرستاني در جامعه ايران وجود دارد. فضاي مجازي، دوستان، مدارس و دانشگاهها به نسل جديد آموزههاي جديدي براي زندگي ياد داده است. آموزههايي که متناسب با دغدغههاي آنهاست. نکته مهمي که در شرايط کنوني وجود دارد اين است که نسل جديد به آنچه ميانديشد اين است که مطالبات خود را پيگيري کند. به همين دليل نيز اين احتمال وجود دارد که اگر اين اعتراضات کنترل شود دوباره در شکلهاي ديگر خود را نشان بدهد. از اين بين کساني که بيطرف و بيتفاوت نسبت به اين اتفاقات هستند نيز ممکن است نسبت به شرايط حساس شوند و رويکرد ديگري در پيش بگيرند. نوزايي که امروز در جامعه ايران به وجود آمده از مدتها قبل شکل گرفته و شرايط به شکلي نيست که تازه به وجود آمده باشد. هر تغييري در هر جامعهاي شکل بگيرد نيازمند عوامل تعيين کنندهاي است. اين در حالي است که علائم و نشانههاي اين نوزايي از مدتها قبل قابل مشاهده بود اما برخي به اين علائم توجه نکردند .
آيا برخي محافظهکاران اجازه اين تغيير و نوزايي را در جامعه ايران ميدهند؟
اين نوزايي اصلاحات جدي در ساختار اجتماعي و احتمالا سياسي در جامعه ايران به وجود خواهد آورد. نشانههاي آن نيز به وجود آمده است. به صورت طبيعي برخي محافظه کاران چنين اجازهاي نخواهند داد. با اين وجود در ايجاد اصلاح هيچ ترديدي وجود ندارد و راه گريزي از آن نخواهد بود. اين تغيير امروز نيز به وجود آمده و نشانههايي وجود دارد. در ساحتهاي مختلف زندگي امروز مردم اين تغيير وجود دارد. اين در حالي است که مسيري که جامعه و نسل جديد براي خود در نظر گرفته در راستاي حرکت به سمت مشروعيت عقلاني است. براي رسيدن به اين هدف نيز تلاش ميکند. نکته ديگري که وجود دارد اين است که نظام آموزشي ما هنوز مشکل دارد و در دهههاي گذشته نتوانسته اين ضعف را برطرف کند. نکته مهم در اين زمينه اين است که برخي حاضر به پذيرش شکاف نسلي و تغيير دغدغهها نيستند. بايد پذيرفت که دغدغه نسلها تغيير ميدهد و به همين دليل بايد شرايط براي بروز و ظهور ديدگاههاي جديد در جامعه به وجود بيايد. واقعيت غير قابل انکاري که امروز در جامعه وجود دارد اين است که دوران دنباله روي نسلها گذشته بلکه امروز نسل جديد پيشرو شده است. نسل جديد در شرايط کنوني بر اين باور است که هر رسمي را ميتوان تغيير داد. اين اتفاق بزرگي است که در نسل جديد رخ داده است. اگر ما اين تغيير را درک کنيم ميتوانيم با اين نسل ارتباط برقرار کنيم اما اگر از درک اين اتفاق عاجز باشيم نميتوانيم مسير مناسبي براي تعالي اين نسل ايجاد کنيم. جامعه به صورت مداوم در حال تغيير است. جامعه يک منظومه متعدد الابعاد، متعدد الاجزا و با جنبهها و جلوههاي مختلف است و هر لحظه به يک رنگ تغيير پيدا ميکند. نکته ديگري که در اين زمينه وجود دارد اعتماد اجتماعي است که نقش مهمي در شرايط امروز جامعه ايران ايفا ميکند.
اين اعتماد چگونه قابل ترميم است؟
اعتماد همواره بهعنوان يکي از مهمترين سرمايههاي اجتماعي مطرح بوده است؛ عنصري که رابطه مستقيم با مشارکت اجتماعي دارد. در صورت بالا رفتن سطوح اعتماد از خانواده و نظام خويشاوندي به مقياسهاي بالاتري چون اعتماد به دولتمردان و مسئولان، ميزان مشارکت مردم هم در بازتوليد و ارتقاي اعتماد اجتماعي بيشتر خواهد شد و مردم اين امر را در قالب بالاتر رفتن صداقت، وفاداري، حسننيت و وظيفهشناسي در جامعه نشان خواهند داد. اعتماد عمومي مبناي نظم اجتماعي است به اين معني که مردم قوانين وضعشده از سوي مسئولان را پذيرفته و آن را رعايت ميکنند و مسئولان براي پاسخ به مطالبات مردمي کوشاترند. در مقابل، اگر اين نظم و اعتماد وجود نداشته باشد، عملا هنجار و قوانين، جايگاهي بين مردم نخواهد داشت و به مسئولان اعتماد ندارند درنتيجه شاهد بينظمي اجتماعي خواهيم بود. به همين دليل است جوامع مختلف در تلاش براي جلب اعتماد عمومياند و اين مهم يک اهتمام ويژه و شفاف ميطلبد چراکه همانطور که مردم تابع قوانينند، مسئولان هم بايد تابع قوانين باشند و براي مطالبات مردمي و مسئوليتي که برعهده دارند دغدغهمند و شفاف باشند. مردم از مسئولان توقع شفافيت دارند تا بتوانند به آنها اعتماد کنند. سطح سواد، آگاهي، توقعات مردم افزايش پيداکرده است. وقتي ما در کشور خود دچار مشکل هستيم، بيگانه هم از فرصت سوءاستفاده کرده و جنجالآفريني ميکند. براي ترميم اعتماد عمومي بايد مسئولان با مردم شفافتر باشند وقتي يک کارگر خبر حقوق نجومي را ميشنود نميتوان از او انتظار داشت به مديران اعتماد کند. براي ترميم اعتماد عمومي بايد ميزان مشارکت در مردم و همدلي در جامعه را بالا برد. وقتي مسئولان به اين مساله واقفاند، راهکارهاي موجود را بررسي و اجرايي کنند. ديگر زماني است که بايد مسئولان به دنبال راهکار باشند مردم هميشه قدم اول را برداشتهاند. نکته ديگر اينکه در جامعه امروزي مردم هوشيارتر و آگاهتر شده و بهخوبي ميبينند که برخي از موقعيت و جايگاه خود استفاده کرده و اختلاس و… انجام ميدهند. البته اينکه قوه قضائيه عدهاي از آنها را بازداشت و به جرم آنها رسيدگي ميکند، خوب است. شايستهسالاري، قانونمندي، احترام به انديشه و افکار جامعه و مشارکت و اطلاعرساني به مردم بهخصوص جوانها در تصميمهايي که براي خود آنها گرفته ميشود، ميتواند از بروز چنين اتفاقهايي جلوگيري کند. ولي آنهايي که رانتهاي بزرگي دارند، سرمايهداران، ملاکان، تاجران و صاحبان قدرت اين اجازه را به مردم طبقه پايين نميدهند. جامعه را يکبعدي نميتوان اداره کرد. همانطور که ژرژ گورويچ جامعهشناس فرانسوي گفته جامعه منظومهاي متعدد از ابعاد و اجزا با سطوح و جنبههاي گوناگون است که هر لحظه به يکرنگي جلوه ميکند. يعني در اداره جامعه نبايد يکبعدي نگاه کرد و بايد همه ابعاد و اجزا مختلف آن را در نظر گرفت.