«شواهد و قرائن فراوان به ما میگویند که همچنان با نامعاصربودگی و سرگشتگی تاریخی و آشوب هویتی دست در گریبان هستیم»
به گزارش نباء خبر،حکمتاله ملاصالحی، استاد گروه باستانشناسی دانشگاه تهران، در همایش دوسالانه بینالمللی انجمن علمی باستانشناسی ایران گفت: «جنون تجاوز و تخریب و تاراج مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی و محوطههای باستانی و غارت و قاچاق اموال و اشیای فرهنگی و سرقت موزهها که در دهههای اخیر شاهدش بودهایم و همچنان گواهش هستیم، یک رخداد ساده و معمولی و متعارف در میان دیگر رخدادهای ریز و درشت جامعه ما نیست».
ملاصالحی در این همایش که ۱۲ و ۱۳ آبان بهصورت آنلاین برگزار شد، درباره جنون تجاوز و تخریب و تاراج مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی توضیح داد: «زمینهها، ریشهها، علتها و دلیلهای بسیار پیچیده در پس پشت این نوع رفتار جنونآمیز و نحوه نگاه سوداگرانه و ناموجه و نامعقول و نازیبا با مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی و مکانها و محوطههای باستانی و منابع حیاتی و میراث طبیعی نهفته و نهان است که واکاوای، نقد و تحلیلهای عمیقتر تاریخی و سیاسی و اجتماعی را میطلبد».
او گفت: «جامعهای که دچار جنون تخریب است، هرآنچه را هم بسازد تصویری نازیبا از تخریب است چون در جنون و بیخبری تاریخی ساخته شده است. لازمه خلاقیت و سازندگی، هنروری و هنرمندی، نشاط معنوی و شور و شعور همگانی در جامعه است. از بیرون آمرانه نمیتوان در تن جامعه و مردم شور و شعور و نشاط و سازندگی و آفرینندگی را تزریق و تحمیل کرد». این باستانشناس از «نامعاصربودگی، سرگشتگی تاریخی و آشوب هویتی» بهعنوان سه موضوع مهمی نام برد که بیش از یک سده و نیم است بهصورت یک معضل درآمده: «معضل نامعاصربودگی، سرگشتگی تاریخی و آنارشیسم هویتی هرچند سه مفهوم ظاهرا جدای از هم هستند اما در مصداق و مدلول سخت در هم تنیدهاند و ربط وثیق و عمیق با هم دارند». استاد گروه باستانشناسی دانشگاه تهران در بخشی از سخنانش گفت: «برساختههای مفهومی دنیای مدرن بهویژه در سپهر مواریث فرهنگی و طبیعی مانند میراث ملموس و ناملموس و میراث معنوی و میراث ملی و میراث جهانی و صیانت از مواریث فرهنگی و حفاظت و مرمت و احیا و نگهداری و معرفی بناها و بافتهای تاریخی و پاسداری از آنها و ثبت ملی و جهانی آنها و صدها و صدها مفاهیم دیگر از این جنس، همه یکسر بار فکری، مدنی، معنوی، فرهنگی و تاریخی دنیای مدرن را بر شانه گرفتهاند و بر شانه میکشند و از مقتضیات و ملزومات دنیای مدرن هستند».
ملاصالحی با اشاره به اینکه «شواهد و قرائن فراوان به ما میگویند که همچنان با نامعاصربودگی و سرگشتگی تاریخی و آشوب هویتی دست در گریبان هستیم»، گفت: «اگر یکی از رؤسای نظامهای سیاسی دنیای مدرن از تخت جمشید و پاسارگاد و چغازنبیل بازدید میکردند، آیا چونان برخی رئیسان دولت جامعه پساانقلاب ما ناسزا نثار تاریخ و فرهنگ ایران میکردند و میپراکندند؟ این همان نامعاصربودگی و ناهمعصری ما با تحولات دنیای مدرن است که به ما امکان نمیدهد حتی با پیشینه تاریخی و عقبه فرهنگی و سابقه مدنی و معنوی خود یک گفتمان، یک نسبت و رابطه اصیل و واقعی برقرار کنیم؛ چون نمیتوانیم برقرار کنیم، چون دست ما تهی از ابزارهای لازم شناخت درباره گذشته است علیه آن میشوریم، علیه آن میستیزیم. با تحولات دنیای مدرن نیز چنین رفتار میکنیم، سر ستیز داریم و با قهر با آن مواجه میشویم». در دومین همایش دوسالانه بینالمللی انجمن علمی باستانشناسی ایران که با محوریت «باستانشناسی، مردم و مدیریت میراث فرهنگی در ایران و انیران» برگزار شد، مرتضی خانیپور، دبیر اجرائی همایش نیز با اشاره به روند برگزاری این همایش درخصوص باستانشناسی گفت: «در دنیا باستانشناسی از عتیقهجویی به یک رشته علمی تبدیل شده اما نگاه مردم به این حوزه چندان تغییر نکرده. شاید یکی از دلایل این امر عدم ارتباط مناسب باستانشناسان با جامعه است. شاید نیاز باشد که باستانشناسان دستاوردهای خود را سادهتر به مردم معرفی کنند و با آگاهیبخشی به آنها مانع تخریب بیشتر میراث شوند. این مهم در ایران مغفول مانده است». مصیب امیری، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری نیز در این همایش گفت: «امروزه باستانشناسی به حلاّل مشکلات کلان انسان بیهویت امروزی تبدیل شده است. حتی باستانشناسی از سوی دیگر رشتههای دانشگاهی مورد توجه قرار گرفته. با استفاده از سایر رشتههای دانشگاهی نظیر عمومی ژنتیک گیاهی و زیستشناسی پاسخ بخشی از پرسشهای خود را به شیوههای باستانشناسی قانونی و ژنتیک باستانی ارائه میدهد». مرتضی حصاری، رئیس پژوهشکده باستانشناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری یکی دیگر از سخنرانان این همایش بود. او با اشاره به اینکه «فعالیتهای باستانشناسان در حوزه کاوشهای میدانی میتواند در کنار آگاهیبخشی به جامعه، بخشی از کمبودهای جامعه در این حوزه را جبران کنند و بهنوعی پلی میان دانش تخصصی و دانش عامه مردم باشند»، خاطرنشان کرد: «هیچ جامعهای بهتر از جامعه باستانشناسان نمیتوانند قدمت باستانی جامعه را نشان دهند ما میتوانیم با ایجاد گروههای میراث فرهنگی در شهرها و روستاها حراست از میراث را به مردم بسپاریم. ایجاد حلقههای پژوهشی در میان عموم مردم میتواند برای دستیابی به این امر کمکرسان باشد».
اسماعیل اسماعیلیجلودار، رئیس انجمن علمی باستانشناسی ایران نیز گفت: «آگاهیبخشی به جامعه و کودکان که بدون داشتن دانش باستانشناسی از این حوزه بهعنوان راهی برای کشف گنج یاد میکنند و گنجیابی در اذهان جا گرفته، میتواند راهگشایی برای حفاظت از میراث فرهنگی و توجه باستانشناسی باشد». استادان، باستانشناسان و پژوهشگرانی از ایران، فرانسه، ترکیه، عراق، اسکاتلند و… از دیگر سخنرانان این همایش دوروزه بودند. سخنرانیهای این همایش در قالب ۱۸ مقاله فارسی و هفت مقاله غیرفارسی در هفت نشست ارائه شد.
آقای ضرغامی به جای ملال «پند» گیرید
شگفتآور است که وزیر میراث فرهنگی بهجای پندگرفتن از نصایح و هشدارهای یکی از استوانههای باستانشناسی کشور و «استادتمام» دانشگاه تهران، صبوری از کف داده و این سخنان را «فحشنامه» خوانده است.
آنچه حکمتاله ملاصالحی بهعنوان یکی از استادان باستانشناسی درباره عملکرد و سخنان بحثبرانگیز چند هفته اخیر عزتالله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بیان کرده؛ کلمات و جملاتی است که وزیر میراث فرهنگی بهتر است از آنها پند گیرد نه آنکه در شبکههای اجتماعی و در پاسخ به سخنان ایشان بنویسد: «فحشنامهای از یک استاد رشته باستانشناسی که براساس توهماتی از نظریات و اقداماتم منتشر شده است را خواندم». آقای ملاصالحی چندی پیش در واکنش به انتصاب وزیر میراث فرهنگی و اظهارات و اقدامات او گفته بود: «انتصاب عزتاله ضرغامی و نشاندن ایشان بر کرسی رفیع وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، جامعه میراثیان و باستانشناسان و میراثبانان میهن را در بهت و اندوه عمیق فروبرد…».
در سخنان حکمتاله ملاصالحی نهتنها هیچ ناسزایی نیست، بلکه سراسر دردمندی و دغدغهمندیِ کسی است که بحق یکی از استوانههای مهم باستانشناسی و علم و معرفت بهشمار میرود اما وزیر میراث فرهنگی این سخنان دغدغهمندانه را «فحشنامه» میداند. مواجهه وزیر میراث فرهنگی با استاد برجسته باستانشناسی، به هیچ روی زیبنده کسی نیست که بر صدر وزارت میراث فرهنگی نشسته و باید قدردان جامعه باستانشناسی کشور باشد. وزیر حتی پا را فراتر گذاشته و در تعریضی تأسفبرانگیز خطاب به استادتمام دانشگاه تهران نوشته که «روح باستانشناسی مهم است نه صرفا چند جلد محفوظات». اگر آقای ضرغامی بهرهای و تخصصی و «بار دانشی» از علم باستانشناسی و مواریث داشتند، بدون تردید چنین جملهای را نمینوشتند. سطح علمی و دانش آقای ملاصالحی بر جامعه باستانشناسی و دلسوزان میراث فرهنگی پوشیده نیست اما گویا آقای وزیر میراث فرهنگی باید تألیفات آقای ملاصالحی را بخواند تا بداند درباره که سخن میگوید. پیشنهاد میکنم جناب ایشان آثار این استاد باستانشناسی را حتما بخواند، از جمله: «جلوههای کهن هنر آیینی؛ زیبایی و هنر از منظر وحیانی اسلام؛ درآمدی بر معرفتشناسی؛ جستاری در فرهنگ، پدیده موزه و باستانشناسی؛ انسان، فرهنگ و سنت؛ باستانشناسی در بوته معرفتشناختی؛ باستانشناسی دین: با فانوس نظر در جستوجوی آیینهای گمشده؛ باستانشناسی در صافی جستارهای فلسفی؛ فرش ایرانی تصویری از باغ بهشت؛ انسان تاریخی و تاریخ متعالی: تأملاتی در تاریخمندی انسان؛ مبادی و مبانی باستانشناسی شناختی». آقای ضرغامی آنچه را «نظریات و اقدامات خود» مینامد، درواقع نهتنها نسبتی با میراث فرهنگی و حوزههای تخصصی آن ندارد و بلکه در تقابل با این عرصه است و ازهمینروست که واکنشهای منفی زیادی دریافت کرده و میکند؛ از یاد نبردهایم سخنان عجیب وزیر میراث فرهنگی را در محوطه جهانی پاسارگاد، آنجا که به جای دفاع از حریم آثار تاریخی اعلام کرد این حریمها باید برای رعایت حال کشاورزان دستخوش تغییر شود؛ فراموش نکردهایم اظهارات ایشان را درباره بافت تاریخی شیراز، آنجا که این بافت و خانههای ارزشمند آن را «خانههای داغون» توصیف کرد… . تصور اینکه این سخنان از زبان وزیر میراث فرهنگی یک کشور بیان شود، دردناک است و تلخ. همین تلخیها و دردها سبب شد دلسوزان زبان به نقد وزیر میراث فرهنگی بگشایند و جناب ضرغامی هم ظاهرا قصد ندارد از این سخنان خردورزانه پند گیرد و بر مدارِ «ملال» توییت میزند.