چون توسعه نیافتیم، دینمان هم به شدت تهدید می شود/ نظام حاکم بر جهان را به درستی نشناختیم

دکتر فرشاد مومنی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی

این مساله به همان اندازه که برای سرنوشت کشورمان اهمیت دارد، برای سرنوشت دینمان هم اهمیت دارد. دگرگونی هایی که در قدرت و توان کشورهای پیشتاز علم و فناوری پدیدار شده، کل نظام حیات جمعی را تحت تاثیر قرار می دهد و به واسطه اهمیتی که نظام باورها در سرنوشت هر کشور دارد، دینمان هم در این زمینه، به شدت تهدید می شود.

به گزارش نبأخبر، دکتر فرشاد مومنی، اقتصاددان، با تاکید بر اینکه سهمگین ترین بلاها در 400 سال گذشته بر سر ایران، به واسطه نشناختن درست نظام حاکم بر جهان آمده است، گفت: حتی در دوره ای که ایران پادشاهی در استاندارد شاه عباس داشته، به خاطر نشناختن قواعد نظام بین المللی، برای بیرون راندن پرتغالی ها، دست به دامن انگلیسی ها شده است. حواسمان نبود که پرتغال قدرتی رو به افول و انگلستان، قدرتی رو به ظهور بود. کسی را به کمک گرفتیم که بعدا بساطی بر سر ما آورد که تا تاریخ برقرار است، دعاگوی پرتغالهای باشیم. از نظر بساطی که انگلیس در ایران پرداخت کرد، ما خیلی هزینه پرداختیم و هیچ تضمینی برای اینکه چنین خطاهایی تکرار نشود وجود ندارد و ما روزمره در معرض علائم و شواهدی هستیم که در این زمینه گواه های بزرگ تامین می کند.

«مفاهیم کلیدی و سرنوشت ساز» را جدی بگیرید
دکتر فرشاد مومنی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد که در نشست بررسی «توسعه در ایران قرن بیست و یکم» در دانشگاه حکیم سبزواری خراسان رضوی سخن می گفت، با بیان اینکه خداوند این گونه مقدر کرده که هر خیری، مبتنی بر یک سلسله مقدمات اداراکی باشد، تصریح کرد: زبان شناسان بزرگ در توصیه های تمدن ساز خود از این عبارت استفاده می کنند که «مفاهیم کلیدی و سرنوشت ساز» را جدی بگیرید، درباره آنها ژرف کاوی کنید و سعی کنید تا سرحد ممکن در گستره و عمق آنها، آشنایی و تسلط پیدا کنید. به این دلیل که آن فهمی از مفاهیم کلیدی که هویت جمعی پیدا می کند، سقف قابلیت عینیت بخشی به آن مفهوم را معین می کند. اگر امروز می بینید کارکردهای مورد انتظار از مثلا مجلس، دولت، دانشگاه و یا مدرسه در تناسب با انتظارات ما نیست، یکی از راه های ریشه یابی این مساله، این است که برگردید و ببینید چه تلقی مسلطی از این مفاهیم مبنای شکل گیری مناسباتش شده است.

 

با یک سیطره غیرعادی کمی گرایی روبرو بودیم
وی با بیان اینکه ما با یک سیطره غیرعادی کمی گرایی روبرو بودیم و دانشگاه از کارکردهای انتظاری سطح توسعه خود فاصله معناداری پیدا کرده است، افزود: تلقی مسلط از دانشگاه در ایران، دانشگاه به مثابه کارخانه مدرک سازی بوده است. ما به جای اینکه برکارکردها متمرکز شویم، ورود به آن را تا می شد سخت گرفتیم اما وقتی وارد شویم، تنها در حد استثناهایی بدون مدرک خارج می شویم. زنده یاد مهندس مهدی بازرگان در حوالی نیمه های دهه 1330، در مقاله به این که چرا در ایران، مدرسه کارکردهای انتظاری خود را نداشته است و ایشان در دهه 1330، عین این تعبیر را درباره مدرسه به کار برده است. اکنون مناسبات نسبت به آن زمان تغییر کرده اما اجمالا می توان گفت آن زمان که من درس می خواندم، اواخر دوره ای بود که اگر کسی می توانست گواهی ششم ابتدایی را دریافت کند، آن گواهی مجوز اشتغال دولتی بود. دوستی می گفت در گواهی ششم ابتدایی نوشته می شد این گواهی به شما داده می شود تا از مزایای قانونی آن بهره مند شوید و منظور از آن امکان استخدام در دولت بود، اما اکنون در گواهی دانشجویان دکتری اش نوشته شده این گواهی صرفا بر اساس تقاضای ایشان صادر شده و هیچ اعتبار دیگری هم ندارد!

 

مومنی با تاکید بر اینکه باید مفاهیم کلیدی را جدی گرفت، تصریح کرد: می توان حال دانشجویان رشته اقتصاد را درک کرد وقتی که در دو، سه دهه گذشته چند نفر در ایران گفته اند می خواهند عدالت برقرار کنند و ابزارشان برای برقراری عدالت، سیاست تورم زا بوده است. شدت درناکی این مساله را آنها که اقتصاد، به ویژه اقتصاد سیاسی خوانده باشند می توانند درک کنند.

وی ادامه داد: وقتی درباره توسعه صحبت می کنیم، باید روی وجه اندیشه ای آن بسیار دقت و تامل داشته باشیم. متفکران بزرگ توسعه، بعد از زیر ذره بین گذاشتن تاریخ مکتوب بشر، یک سلسله گزاره هایی را به ما هدیه کرده اند که اگر هر کدام از آنها درست درک شوند، می توانند تمدن ساز باشند؛ از جمله این گزاره که رقابت میان کشورها و شرکتها، شکل تجسد یافته رقابت میان اندیشه ها است. یعنی سرنوشت ما را مسابقه «فسفرسوزانی» تعیین می کند. چه در سطح خرد و چه در سطح نظام ملی. اگر می بینید اوضاع و احوال کشور ما به این گونه است که مشاهده می کنید، ما این میزان تامل کرده ایم. اگر تامل بیشتری داشته باشیم بهتر می توانیم کشور را اداره کنیم.

 

خداوند براساس میزان ایستادگی پای دانایی، برای آن برکت قرار داده
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، با بیان اینکه دانایی مسئولیت آور است و خداوند نیز بر اساس میزان ایستادگی پای این دانایی، برای آن برکت قرار داده است، گفت: این مساله شگفتی است. ما می توانیم برای ارتقای سطح دانایی که در جامعه مان به کار گرفته می شود، نقش ایفا کنیم. ما می گوییم تقدم رتبه ای مسائل سطح توسعه به کلان و تقدم رتبه ای مسائل سطح کلان به خرد.

 

مومنی خطاب به دانشجویان این دانشگاه که در خراسان رضوی قرار دارد، با تاکید بر اینکه همه باید بر این غلبه کنیم که مسئولیت کیفیت سیاستها، منحصرا بر عهده آنها است که در تهران هستند، افزود: همه ما در این جامعه، صاحب حق هستیم و بر اساس آن هم مسئولیت داریم. تشکلهای علمی می توانند صدای حق محیط خود را برای لحاظ شدن درتصمیمات ملی، منعکس کنند. ما مطالعه هایی در کشورمان داریم که نشان می دهد قدرت توضیح دهندگی عناصری که از سطح ملی بر مناطق بار می شود، درباره توسعه نیافتگی مناطق خیلی بیشتر از عوامل داخل منطقه است؛ یعنی سرنوشت اصلی و تعیین کننده، در کادر سیاستهای ملی رقم می خورد.

 

این اقتصاددان با بیان اینکه ما به دو گروه اندیشه نیاز داریم و این میراث متفکران بزرگ توسعه است که عنوان می کنند هر جامعه ای که می خواهد به سمت توسعه برود، در سطح اندیشه ای باید دو کار انجام دهد؛ اول اینکه بنیانهای اندیشه ای وضع موجود را بشناسد و دیگر اینکه بنیانهای اندیشه ای وضع مطلوب را هم شناسایی کنند، اظهارداشت: آسیب هایی که به ایران از خلاء معرفتی درباره بنیانهای اندیشه ای شکل دهنده ای وضع مطلوب خورده ایم، از اولی بسیار بیشتر است.

 

پدیده مخرب با ریشه 400 ساله در ایران!
مومنی با اشاره به بخشهایی از کتاب «مقاومت شکننده» نوشته «جان فوران» توضیح داد: او می گوید ایرانی ها در طول 400 سال درباره آنچه که نمی خواهند به طور نسبی زود به جمعبندی می رسند، بنابراین با تمام اختلافات، درباره بر هم زدن نظم موجود با هم به تفاهم می رسند. نظم موجود را واژگون می کنند، اما چون خود را از نظر اندیشه ای آماده نکردند که چه چیزی جایگزین آن شوند، به جان هم می افتند و بساطی به پا می شود که همه شان می گویند هزار رحمت به همان نظم قبلی. شگفتی جان فوران این است که این مساله 400 سال تداوم دارد و اندیشه ورزان ما برای آن تامل بایسته نکردند که این چه بحران یادگیری از تجارب پیشینیان است که یک پدیده مخرب و به معنای دقیق کلمه پرخسارت، این میزان مکررا تکرار می شود.

مساله توسعه برای ما، مساله مرگ و زندگی و عزت و ذلت است
وی با تاکید بر اینکه باید درباره بنیان های اندیشه ای وضع مطلوب بیشتر تامل کنیم، افزود: مساله توسعه، مساله ای سلیقه ای و ترجیحی نیست، بلکه مساله مرگ و زندگی و عزت و ذلت است. بنابراین باید درباره آن در کادر چنین مساله ای اندیشه ورزی شود. اندیشه توسعه، به ظرفیتها و توانمندیهای بی سابقه ای که از طریق توسعه، در توان تولید جوامع پیدا شده است. ویژگی الگوی تولید مسلط دویست سال گذشته، در این است که همه چیز خواه و سلطه جو است. اگر توسعه بخواهید، باید اندیشه، نظام آموزشی، حتی زیر ساختهای فیزیکی تان، همه در خدمت تولید فناورانه باشد. هم فراگیر است و هم حالت تهاجمی دارد. تولید فناورانه مدرن، نظم فکری، اقتصادی و اجتماعی آن جامعه را بر هم می ریزد و در کادر اراده و خواسته های خود قرار می دهد. این تولید دیگر آن تولید قدیمی نیست که در یک گوشه شهر و در یک سوله همه دور هم جمع شوند. این قابلیتی است که اگر به دست نیاورید، تحت سلطه قرار می گیرد و مصلوب الاراده می شویم.

نظام حاکم بر جهان را به درستی نشناختیم
مومنی با تاکید بر اینکه توسعه در داخل و بیرون هر جامعه ای رقبایی دارد و برای آن به همان اندازه که به خودشناسی نیاز داریم، به دیگر شناسی هم نیاز داریم، اضافه کرد: سهمگین ترین بلاها در 400 سال گذشته بر سر ایران، به واسطه نشناختن درست نظام حاکم بر جهان آمده است. حتی در دوره ای که ایران پادشاهی در استاندارد شاه عباس داشته، به خاطر نشناختن قواعد نظام بین المللی، برای بیرون راندن پرتغالی ها، دست به دامن انگلیسی ها شده است. حواسمان نبود که پرتغال قدرتی رو به افول و انگلستان، قدرتی رو به ظهور بود. کسی را به کمک گرفتیم که بعدا بساطی بر سر ما آورد که تا تاریخ برقرار است، دعاگوی پرتغالهای باشیم. از نظر بساطی که انگلیس در ایران پرداخت کرد، ما خیلی هزینه پرداختیم و هیچ تضمینی برای اینکه چنین خطاهایی تکرار نشود وجود ندارد و ما روزمره در معرض علائم و شواهدی هستیم که در این زمینه گواه های بزرگ تامین می کند.

 

چون توسعه نیافتیم، دینمان هم به شدت تهدید می شود
این استاد اقتصاد اضافه کرد: این مساله به همان اندازه که برای سرنوشت کشورمان اهمیت دارد، برای سرنوشت دینمان هم اهمیت دارد. دگرگونی هایی که در قدرت و توان کشورهای پیشتاز علم و فناوری پدیدار شده، کل نظام حیات جمعی را تحت تاثیر قرار می دهد و به واسطه اهمیتی که نظام باورها در سرنوشت هر کشور دارد، دینمان هم در این زمینه، به شدت تهدید می شود.

 

مفهوم استعمار ادیان در سه دهه اخیر در دنیا فراگیر شده
مومنی با بیان اینکه مفهوم استعمار ادیان در سه دهه اخیر در دنیا فراگیر شده و در تراز استعمار کشورها، اکنون موضوعیت دارد و این آن نکته ای است که دکتر شریعتی با عنوان بازکردن راه برای بددفاع کردن از دین مطرح کرده است، ادامه داد: ما اکنون روزمره با این مساله در تماس هستیم. چیزهایی به نام دین مطرح می شود که با گوهر دین ، آن طور که از طریق مراجعه به قرآن یا اندیشه های سترگ اسلام شناسانی در تراز شهید بهشتی، مطهری، مرحوم طالقانی ، محمدباقر صدر و آقا موسی صدر زمین تا آسمان مغایرت دارد. کتاب «بایدها و نبایدها از دیدگاه قرآن» شهید بهشتی را بخوانید که درباره آن درخصوص طرز امر به معروف و نهی از منکر، آن گونه که خداوند وضع کرده، سخن گفته و بعد ببینید اکنون تحت این عنوان چه نفرت برانگیزهایی با عنوان دین رقم می خورد و انشالله که اتصال به خارج و مافیا در میان آنها نباشد اما از دین بد دفاع می شود. باید سرفصل بسیار بزرگی را درباره رابطه نظام باورها با عملکرد اقتصادی باز کنیم.

از سر جهل، کارهایی می کنند، باید محور را مساله توسعه بگذاریم
به گفته رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ، بسیاری از افراد از سر جهل کارهایی را می کنند و اگر برای آنها توضیح داده شود که این دستکاری هایی که برای منافع کوته نگرانه و یا برداشتهای سطحی در دین خدا می شود می تواند فاجعه های انسانی و اجتماعی بزرگ پدید آورد. ما باید خودرا به این درک مجهز کنیم و در این راستا باید محور و شاقول را مساله توسعه بگذاریم.

 

به آگاهی درباره عدالت اجتماعی بسیار نیاز داریم
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی با تاکید بر اینکه ما به آگاهی درباره عدالت اجتماعی بسیار نیاز داریم، افزود: بازی توسعه، بازی همکارانه است. جامعه ای می تواند توسعه یابد که بازی همکارانه را بلد باشد. اکنون در دانشگاه های ما قصد قربت می کنند تا هر طور بتوانند به اشکال مختلف برای تمرین همکاری میان دانشجویان سنگ اندازی می کنند. این مساله ای مشکوک است اما بسیاری از امور مشکوک در کشور ما در ندانستن ریشه دارد. توسعه، بازی همکارانه است. ما باید تمرین همکاری کنیم. خداوند این گونه مقدر کرده که خیرهای بزرگ در کادر قابلیت همکاری میان جوامع تقسیم شود.

 

کسانی در جامعه ما هر نوع کار مشترک را تهدید حساب می کنند
مومنی با یادآوری اینکه آدام اسمیت از معجزه همکاری و تقسیم کار سخن گفته و با فناوریهای ربع پایانی قرن هجدهم نشان داد در آن کارگاهی که اساس را بر همکاری گذاشته، بازدهی یک به 240 بوده است، خاطرنشان کرد: با وجود این دستاوردها، کسانی در جامعه ما هر نوع همکاری را تهدید حساب می کنند، این کشور با این وضعیت بیچاره می شود و البته شده است. بازی توسعه ، بازی همکارانه است و این بازی به شرطی دوام می آورد که عادلانه باشد. بنابراین ما بسیار به ژرف کاوی درباره عدالت نیاز داریم و می توانیم از خود بپرسیم که چرا تقاضا برای دانستن عدالت در ایران، در این ابعاد فاجعه آمیز، ناچیز و اندک است.

 

کمترین اعتنا به مساله نابرابریهای ناموجه و عدالت اجتماعی می شود
تکلیف خود را با عدالت روشن نکردیم
این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه کمترین اعتنا به مساله نابرابریهای ناموجه و عدالت اجتماعی می شود، خاطرنشان کرد: ماجرای عدالت، ماجرایی است که ما باید درباره آن بسیار تامل کنیم. طی ربع قرن گذشته، مساله عدالت اجتماعی، به عنوان یک متغیر ابرتعیین کننده در سرنوشت توسعه درنظر گرفته می شود. جامعه ای که تکلیف خود را با مفهوم عدالت روشن نکرده باشد، محال است بتواند توسعه یابد. ببینید این وضعیت چقدر باید وجدان اهل علم را در جامعه ما تکان دهد که ما چه می کنیم!؟ چقدر صدای عدالت تا این میزان نارسا است و چرا به واسطه اینکه ما کار عمیق نکردیم، داعیه عدالت ابزار فریبکاری و فرصت طلبی شده است. این عدالت به یک مساله بسیار حیاتی دیگر هم اتصال می یابد و آن هم موازنه قوا میان ما با همسایگانمان و قدرتهای بزرگ است.

مومنی با اشاره به ماجرای جنگهای ایران و روسیه، گفت: عباس میرزا در دور دوم این جنگها، بسیار تلاش کرد که ایران وارد این درگیریها نشود اما چند فرد تندرو افراطی آنچنان به عباس میرزا حمله کردند که او سکوت کرد. شاه دید میرزا ابوالقاسم خان فراهانی سکوت کرده و از او خواست نظرش را بگوید، میرزا گفت مدتی است ذهنم به درک مسائل پیچیده نمی رسد. شاه اصرار کرد و او گفت من فقط یک سوال مطرح می کنم، کل توان مالیات ستانی ما چقدر است!؟ به او گفتند شش کرور. پرسید توان روسها چقدر است، گفته شد ششصد کرور. در حین ترک جلسه گفت آدم عاقل شش کروری، با آدم ششصد کروری به دلایل بیخود، گلاویزی پیدا نمی کند. مساله موازنه قوا، مساله ای بسیار حیاتی است و طی 250 ساله گذشته، یعنی بعد از نخستین موج انقلاب صنعتی تا امروز، در هر دوره ای که منازعه هژمونیک میان قدرتهای بزرگ در جریان بوده، که این منازعه رد و بدل سلاح نیست و تنها مچ اندازی است، اما بعضی ها متاسفانه دقت نمی کنند و احساساتشان در کانالهای خاصی می افتد، به دلیل موقعیت ایران ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک، قربانی بزرگ آن ایران بوده است. طرفین آن منازعه درباره اینکه تا تکلیف آن منازعه روشن نشده ایران نباید سری در سرها داشته باشد، با هم تفاهم داشتند.

 

از مشروطیت تاکنون با آنها که رمز توسعه را فهمیدند،برخوردهای عبرت آموز شد
وی با بیان اینکه در منازعه های هژمونیک، طرفین آن دوست دارند ایران در حد نعشی بلاتکلیف که حکم حی و میت را نداشته باشد و در عین حال هم هزینه های حی را بپرازد و هم هزینه های میت را و در عین حال نتواند از دستاوردهای هیچ کدامشان استفاده کند، خاطرنشان کرد: از مشروطیت تا امروز، هر کسی رمز اینکه ما از حالت بلاتکلیفی درآییم را فهمید، با او برخوردهای عبرت آموز صورت گرفت. این مساله را در قتل فوری ملک المتکلمین و سید جمال الدین واعظ در میان آن همه فعال دوران مشروطه می توان دید. چرا صنیع الدوله در مقابل مجلس ترور شد. چرا دکتر مصدق با آن سوابق و جایگاه استثنایی علمی، دینی، سیاسی و اجرایی محصور شد. به این دلیل که ما نتوانستیم اقتضائات توسعه، به ویژه در هنگامه منازعه هژمونیک را تبدیل به دانایی فراگیر عمومی کنیم و آنها که زودتر فهمیدند، تنبیه های سخت شدند.

 

مومنی با یادآوری اینکه در آن زمان حدود 97.5 درصد جمعیت، بی سواد بودند اما اکنون داده های سرشماری می گوید ما بیش از 15 میلیون نفر دانشگاه دیده داریم، گفت: آیا دانایی های هویت جمعی یافته ما برای مواجهه با این شرایط در این منازعه ای که میان چین و آمریکا وجود دارد، در حد نصاب است یا خیر یا ما باید همچنان از آن هزینه ها بپردازیم و قهرمانان بزرگ توسعه مان، قربانی جهل و بی مسئولیتی شوند!؟ اینها ماجراهای قابل اعتنای زیادی دارد.

 

رمز ورود به معرکه توسعه
این استاد اقتصاد، تاکید کرد: اندیشه توسعه، از جنبه روش شناختی می گوید ورود به معرکه توسعه به شرطی حاصل می شود که قادر باشید کانونهای اصلی دورهای باطل بازتولید کننده توسعه نیافتگی را شناسایی کنید. این بحث فنی بسیار خارق العاده است؛ چرا که در میان متفکران بزرگ توسعه، کسانی هستند که کانون اصلی دورهای باطل را در ساخت سیاسی می دانند و می گویند ساخت سیاسی در طول تاریخ ایران استبدادی بوده و از درون آن، آمیزه فساد و ناکارآمدی بیرون می آید که منجر به تزلزل ساخت سیاسی می شود و با ایجاد هرج و مرج، دوباره به ساخت سیاسی استبدادی بر می گردیم و این دور باطل این گونه تکرار می شود.

وی اضافه کرد: متفکران بزرگ در چند دهه اخیر، باب خارق العاده ای باز کرده اند که باید امیدوار باشیم ساختار قدرت و جامعه مدنی و اندیشه ورزان و دانشگاهی های ما بر روی آن تمرکز کنند. آنها می گویند حلقه وصل تمام آن دورهای باطل در بنیه تولید ملی و ساخت تولیدی متجلی می شود، اگر دیدید که با بنیه ضعیف تولید و بهره وری اندک روبرو هستید ، اگر تمام ظرفیتهای دانایی تان را کانالیزه کنید که این مساله را حل کنید، شما نجات پیدا خواهید کرد. اینجا تولید مدرن و نظام حیات جمعی مطرح است که مداخله سیاست و فرهنگ و اجتماع در شکل گیری آن تولید از مداخله اقتصاد بسیار سنگین تر است.

 

مقدمه کتابی که نوشتنش یک سال و نیم طول کشید!
این اقتصاددان در بیان خاطراتش از مقدمه ای که بر ترجمه کتاب «مرگهای از سر ناامیدی و آینده سرمایه داری» نوشته دو متفکری که یکی از آنها جایزه نوبل را دریافت کرده، گفت: نوشتن مقدمه متناسب با این کتاب، یک سال و نیم طول کشید و حقیقتا خواندن آن را برای هر کسی که دلش برای ایران می تپد، واجب می دانم. در مقدمه هر کتابی که ترجمه می کنم، حتما عنوان می کنم که اگر نویسنده ایرانی بود، متناسب با نیازهای ایران در این زمینه چه می گفت. این کتاب موضوعات بسیار تکان دهنده ای دارد که برای ما بسیار مفید است. این کتاب سه نوع مرگ را «خودکشی»، «مرگ ناشی از اعتیاد به مواد مخدر» و «مرگ ناشی از اعتیاد به الکل» بررسی و نام آنها را «مرگ از سر ناامیدی » گذاشته و به این نتیجه رسیده اند که در یک دوره تاریخی که این سه نوع مرگ جهش پیدا کرده، غفلت از تولید فناورانه در آمریکا ایجاد شده بود. ببینید چقدر دلالتهای عبرت آموز و تکان دهنده برای ایران در این باره وجوددارد. تمی که من آن مقدمه را نوشتم، این بود که «جایی که عقاب پر بریزد» پس گام نخست برای ورود به مدار توسعه از طریق میان بر این است که ما اوضاع و احوال بنیه تولید فناورانه کشورمان را زیر ذره بین بگذاریم.

 

مومنی در پایان تاکید کرد: مساله تولید فناورانه، مساله مرگ و زندگی است چرا که در قلب توسعه ، مساله تولید فناورانه قرار می گیرد.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید