هدف و اولویت دولت حسن روحانی در چهار سال دوم چه می تواند باشد؟ این سئوالیست که دکتر محمود سریع القلم با بیان دو مثال به آن پاسخ داده است. موضوع دیگری: FedEx یک شرکت تحویل نامه، پاکت و بسته در عرض ۲۴ ساعت است. ۴۶ سال است که کار میکند و سال گذشته ۶/۱ […]
هدف و اولویت دولت حسن روحانی در چهار سال دوم چه می تواند باشد؟ این سئوالیست که دکتر محمود سریع القلم با بیان دو مثال به آن پاسخ داده است.
موضوع دیگری: FedEx یک شرکت تحویل نامه، پاکت و بسته در عرض ۲۴ ساعت است. ۴۶ سال است که کار میکند و سال گذشته ۶/۱ میلیارد دلار درآمد داشته است. این شرکت ۶۵۰ هواپیما دارد که از نظر تعداد هواپیما رتبه چهارم جهانی است. نکته حائز اهمیت در مورد این شرکت اینست که از تمام نقاط دنیا، بستهها و نامهها به ۱۶ فرودگاه تا ساعت ۸ شب وارد شده و پس از دستهبندی تا ۳ صبح با پروازهای جدید به مقاصد خود ارسال میشوند. در روز بعد، نامهها و بستهها تا ظهر یا بعد از ظهر تحویل داده میشوند. فقط در فرودگاه Memphis (ایالت تنسی) حدوداً ۱/۵ میلیون بسته تا ساعت ۸ شب وارد میشود و با حدود ۱۰۰ هواپیما به مقاصد خود در داخل و بیرون آمریکا حرکت میکنند. در ایامکریسمس و سال نو، تا ۳/۵ میلیون بسته نیز این شرکت در ۲۴ ساعت در تمام دنیا تحویل میدهد. در داخل آمریکا، این شرکت در Memphis و Oakland (کالیفرنیا) دو مرکز (یا Hub) دارد. در مرکز فرماندهی جهانی این شرکت (Global Command Center) در Memphis، یک نقشه عظیم دیواری حرکت ۶۵۰ هواپیما را هدایت و مدیریت میکند.
یک نکته مشترک در این دو مثال وجود دارد: مدیریت در دنیای امروز با دانش، سیستم دیجیتالی و قاعدهمندی است. نظارت از طریق دانش و سیستم دیجیتالی است. تصور کنید اگر مدیریت ۱۶ Hub داخلی و بینالمللی شرکت FedEx را به “مدیریت افراد” و به سطح حوصله، دقت و نظم بشری میسپردند که در آنها هزاران خطا متصور است چه هرج و مرجی میشد و بستهها نه در ۲۴ ساعت بلکه در ۲۴ روز هم به مقصد نمیرسیدند. وزارت خزانهداری آمریکا در همه بانکها، نرمافزاری تعبیه کرده که از انتقال پولی بالای ده هزار دلار اتوماتیک به آن وزارت خانه گزارش داده میشود. این در کنار صدها نرمافزاری است که در سیستم مالیاتی به کارگرفته میشود.
اگر نظام دیجیتالی در جهان امروز را مبنا قرار دهیم، مدیریت در کشور عموماً حالت توصیهای، تلفنی، فردی، نصیحتی، حجرهای و رفاقتی است. در دنیای امروز، خطا را نرمافزار تشخیص میدهد و نه افراد. بی دلیل نیست که حقوقسالیانۀ یک مهندس نرمافزار در آمریکا که حدود ۲۳-۲۲ سال سن دارد از ۱۵۰ هزار دلار شروع میشود. در چین ۷۰۰ میلیون نفر به هیچ وجه از اسکناس استفاده نمیکنند و تمام پرداختها از طریق موبایل انجام میگیرد. حتی متکدیان در چین در ته کاسهای، بارکُد حساب بانکی خود را چسباندهاند و شهروندان از طریق موبایل به حساب شخص متکدی، پول پرداخت میکنند.
دولت و حاکمیت آلمان، اقتصادی بالغ بر چهار تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی و رتبه چهارم جهانی (بعد از آمریکا، چین و ژاپن) را مدیریت میکنند. آلمان حدود ۳/۱ تریلیون دلار در سال صادرات دارد. مسئولین آلمانی همه ساعت پنج بعد از ظهر از محل کار رفته و زندگی میکنند. تعداد جلسات مدیران در این کشور بسیار محدود است. سیستمی منسجم، دیجیتالی و منظم کار میکند. مدیران به این سیستم وفادار هستند و نه به افراد.
اگر قرار باشد کشور پیشرفت کند، راهحلها بسیار شفاف و ساده هستند: مدیریت نرمافزاری بر سیستم بانکی، مالیاتی، گمرکی و دهها مورد دیگر. اگر کشور دیجیتالی نشود، همچنان باید در رابطه با بانکداری، گمرک و غیره همایش برگزار شود، چند وزیر و استاد دانشگاه و کارشناس سخنرانی کنند و در نهایت، اظهار امیدواری بر اصلاح امور کنند.
فرمولهای پیشرفت و توسعه آنقدر روشن هستند که میشود راحت آنها را گوگل کرد و نیازی به جلسه، همایش و توجیه ندارد. در چهار سال آینده ، هدف دولت میتواند دیجیتالی کردن مدیریت کشور یعنی غیرفردی کردن مدیریت باشد. امروز نسلی که بین ۲۵ تا ۴۰ ساله است بیش از هر امر دیگری در پی ثبات و قابلیت پیش بینی در مدیریت کشور است. ثبات در مدیریت، امنیت روانی و اجتماعی به دنبال خواهد آورد. برای رشد، پیشرفت، توسعه، امنیت کشور و حتی برقراری عدالت، هیچ امری بالاتر از دیجیتالی کردن کشور وجود ندارد.
منبع : جماران