یکی از عوامل کلیدی موج آینده نوآوری IT، این است که این بخش پتانسیل تغییر تمام صنایع دیگر را دارد؛ نه فقط صنعت تکنولوژی. با این حال اما اجرای سیاستهای مناسب برای سرعت بخشیدن به این تحولات برای دولتها بسیار اهمیت دارد. این همان چیزی است که چین انجام میدهد و همزمان بهدنبال آن است که به اقتصاد برتر جهان از نظر IT تبدیل شود.
به نقل ازصدنیوز، با اینکه سالهاست آمریکا و چین برای تبدیل شدن به اقتصاد اول جهان با یکدیگر رقابت جدی دارند، اما وقتی بحث سرمایهگذاری در صنعت تکنولوژی به میان میآید آمریکا همچنان عقب است. این موضوع میتواند در آیندهای نهچندان دور پاشنه آشیل آمریکا باشد چون تکنولوژی همان بخشی است که میتواند سرعت رشد چین در عرصه اقتصاد را بیشتر کرده و این کشور را به اقتصاد برتر جهان در آینده تبدیل کند.
با این اوصاف است که بسیاری معتقدند آمریکا باید بهطور جدی استراتژیهای جذب سرمایه خودش را بازبینی کرده و از الگوی چین در این زمینه بهره ببرد. برای این کار عموم مردم باید ارزش سرمایهگذاری در صنعت تکنولوژی را بدانند و سیاستمداران باید این سرمایهگذاری را به یک اولویت مهم تبدیل کنند، در غیر این صورت آمریکا از رشد سریع اقتصاد چین عقب میماند.
در حالی که اقدامات دولت ترامپ در فاز اول ممنوعیت معاملات تجاری با چین اجرا شده، تمرکز روی سیاستها و اقدامات غیرعادلانه که ایالاتمتحده به چین تحمیل کرده است، راحتتر شده. در حالی که مجبور کردن چین به توقف انجام اقداماتی مانند سرقت حق کپیرایت و مالکیت معنوی، برای ترامپ و متحدان آمریکا حیاتی و مهم است، بسیاری معتقدند که انجام این اقدامات برای پیروزی ایالاتمتحده در عرصه رقابت جهانی در زمینه صنایع مختلف، کافی خواهد بود. واقعیت این است که چین در بسیاری از صنایع موقعیت خودش را بهعنوان پیشرو بهدست آورده است. این کشور موقعیت فعلی خودش را نهتنها با زیرپا گذاشتن قوانین تجاری، بلکه با سرمایهگذاری هوشمندانه در تکنولوژیهای اساسی مانند ۵G، هویتهای دیجیتالی و پرداختهای الکترونیکی تثبیت کرده است. با این اوصاف، حالا زمان آن است که ایالاتمتحده از رهبری چین پیروی کرده و استراتژیهای قدرتمند ملیاش را توسعه بدهد تا از پیشرفت این تکنولوژیها حمایت و پشتیبانی کند. انجام این کار باعث رشد بهرهوری آمریکا شده و همچنین به این کشور کمک میکند در عرصه رقابت با چین پیروز شود.
چین برنده رقابت درونمرزهای آمریکا
یکی از عوامل کلیدی موج آینده نوآوری IT، این است که این بخش پتانسیل تغییر تمام صنایع دیگر را دارد؛ نه فقط صنعت تکنولوژی. با این حال اما اجرای سیاستهای مناسب برای سرعت بخشیدن به این تحولات برای دولتها بسیار اهمیت دارد. این همان چیزی است که چین انجام میدهد و همزمان بهدنبال آن است که به اقتصاد برتر جهان از نظر IT تبدیل شود. چین بهدنبال برنامههای جاهطلبانهای برای ایجاد یک شبکه ارتباطی هوشمند جهانی است که اولین فاز آن تا دو سال آینده تکمیل خواهد شد. ایالاتمتحده آمریکا چنین برنامههایی ندارد و چشم امیدش به ایالتهایش است تا بهطور اتفاقی پیشرفت کنند و موفق بشوند.
چین حدود نیمی از هزار شهر هوشمند جهان را در اختیار دارد. برای مثال، هانگژو یا «شهر مغز» سیگنالهای ترافیکی را نظم داده و آمبولانسها را وقتی در مسیر رسیدن به بیمارستان هستند، دنبال میکند تا بتواند به موقع چراغ قرمزها را به سبز تبدیل کند. تنها چند شهر آمریکا، پروژه هوشمندسازی دارند و دولت فدرال فقط ۱۶۰ میلیون دلار برای این کار سرمایهگذاری کرده است. وقتی بحث پلتفرمهای کلیدی IT به میان میآید، چین در حال پیشرفت سریع است. این کشور قرار است در زمینه اجرا و بهکارگیری تکنولوژی بیسیم ۵G پیشرو باشد و دولتهای محلی آن تحتفشار پکن هر کاری میکنند تا انجام را سرعت ببخشند تا جایی که حتی کمکهزینههایی را هم برای اپراتورها در نظر گرفتهاند. در مقابل اما بسیاری از شهرهای آمریکا تکنولوژی ۵G را بهعنوان یک گاو شیری میبینند که میتوانند با وضع هزینههای زیاد، از اپراتورهایی که به دنبال اجرای زیرساختهای لازم برای بهرهگیری از این تکنولوژی هستند، درآمدزایی کنند. چین همچنین در زمینه پرداختهای موبایلی و هویتهای دیجیتالی به خصوص در زمینه افزودن تراشهها به اسناد هویتی منتشر شده توسط دولت، پیشتاز است. آمریکا در هر دو این زمینهها عقبتر از چین است.
آمریکا باید جدی باشد
وقتی بحث رقابت با چین برای کنترل آینده دیجیتال جهان به میان میآید، ایالاتمتحده با سه چالش بزرگ مواجه است. اول اینکه بسیاری از اقتصاددانان و سیاستگذاران آمریکایی همچنان به این واقعیت دلبستهاند که بازارهای آزاد برای توسعه موثر نوآوری کافی هستند و معتقدند که هر استراتژی ملی در زمینه IT با دخالت بیجای دولت مواجه خواهد شد. بسیاری از مقامات دولت چین، مهندسانی هستند که به چنین مباحث فیلسوفانهای اهمیت نمیدهند و کار خودشان را میکنند. این به معنای آن نیست که ایالاتمتحده باید دخالتهای متعدد و شدید دولت را بپذیرد، اما راه هوشمندانهای برای دولت وجود دارد تا بدون هیچ اعمال نفوذی در این بازار سرمایهگذاری کند.
دومین چالش به دیدگاههای درباره تکنولوژی ارتباط دارد. چین تکنولوژیهای جدید را بهعنوان کلیدی در جهت ایجاد استاندارد بهتری برای زندگی میبیند. در مقابل اما آمریکا در صنعت تکنولوژی وابسته به نخبگان است که در آن هر کاربرد مجازی جدید در حوزه IT بهعنوان عاملی برای از بین بردن مشاغل، تشدیدکننده تبعیض یا از بین بردن حریم خصوصی، دیده میشود. با این اوصاف تعجبی ندارد که تحقیقات نشان میدهند ۷۸ درصد از شهروندان چین با تاکید بیشتر برای توسعه تکنولوژی موافق هستند، در حالی که این رقم برای شهروندان آمریکایی به ۴۹ درصد میرسد. اگر آمریکا نخواهد که همچنان از چین عقب بماند، باید بیشتر آمریکاییها به تکنولوژیهای پیشرفته علاقهمند شده و لزوم استفاده از آنها در زندگی مدرن را بیشتر احساس کنند. در نهایت سومین چالش، سرمایه است.
پیشرفت در بسیاری از این زمینهها نیازمند سرمایهگذاری عمومی است. در چین اما سرمایه، مانع نیست؛ کمیته مرکزی دولت چین هر بودجهای را که برای توسعه تکنولوژی لازم است، تخصیص میدهد. آمریکا اما همچنان درگیر جذب سرمایه در این حوزههاست. کنگره آمریکا باید برای غلبه بر قدرت چین، سالانه دستکم ۱۰ میلیارد دلار را برای توسعه کاربردهای مختلف IT تصویب کرده و اختصاص بدهد. با این همه، هیچکدام از اینها به معنای آن نیست که آمریکا باید وجوه بد سیاستهای چین مانند سانسور اینترنت را الگوبرداری کند. در واقع باید گفت که اگر آمریکا امیدوار است که مانع از رهبری چین در زمینه IT و تکنولوژی بشود، به سیاستهای پویای بیشتری برای حمایت از کاربردها و راهکارهای جدید این صنعت نیازمند است.