با توجه به معادلات جهانی و رودرویی روزافزون چین با ایالات متحده، برخی معتقدند سازمان مزبور، دارای جایگاه ویژهای در سیاستهای چینی-روسی در تقابل با ایالات متحده خواهد داشت چرا که این سازمان را به عنوان بازوی اقتصادی چین و بازوی سیاسی روسیه میشناسند. بنابراین بدون شک عضویت کامل ایران در این سازه بینالمللی، دارای مواهب بسیاری است.
به گزارش نباءخبر ، 17 سپتامبر 2021 میلادی میتواند به روزی تاریخی در جهتگیری سیاست خارجی در تاریخ انقلاب اسلامی ایران تبدیل شود. در این روز عملاً بعد از شانزده سال عضویت ناظر ایران و مخالفت با عضویت دائم آن، بالاخره با شروع روند عضویت ایران در نشست این سازمان در کشور تاجیکستان موافقت به عمل آمد.
ایران در سال 2005 میلادی به عضویت ناظر این سازمان در آمده بود و پس از آن در سال 2008 میلادی، درخواست عضویت کامل را کرده بود. سازمان از سال 2011 میلادی در جهت گسترش خود و عضوگیری، مدل تفاهمنامهای را برای فرآیند اعطای عضویت جدید تصویب کرد. در نشست سال 2014 میلادی سازمان در دوشنبه تاجیکستان، مراحل پذیرش عضو جدید و قوانین مرتبط با آن، همراه با تفاهمنامه تعهدات برای دولت متقاضی عضویت کامل، تدوین و مصوب شد. بر همین اساس، ایران، هند و پاکستان درخواست عضویت کامل خود را مطرح کردند. با این حال تا سال 2015 میلادی به دلیل اینکه طبق قوانین سازمان همکاری شانگهای، کشوری که تحت تحریم شورای امنیت سازمان ملل متحد است نمیتواند به عضویت آن درآید، درخواست ایران پذیرفته نشد. پس از آن نیز تاجیکستان مخالف عضویت ایران بود اما بالاخره با حمایت مستقیم روسیه، مخالفتها با عضویت ایران از میان برداشته شد. البته تصمیم به عضویت کامل ایران در نشست تاجیکستان، در واقع شروع فرآیندی اداری-حقوقی است که تا اتمام آن، حق عضویت کامل اعطاء نمیشود. این فرآیند برای پاکستان و هند از سال 2015 تا 2017 میلادی به طول انجامید. هر چند وزیر امور خارجه ایران بر تسریع در تشریفات ادارای و حقوقی برای عضویت کامل تاکید کرده است اما معمولاً روندی آنی و فوری نیست. بر اساس تجربه دو کشور هند و پاکستان، ایران باید به تفاهمنامههای عدیدهای بپیوندد که تحت چارچوب سازمان تدوین شده است و سپس این مدارک را به دبیرخانه تحویل و یک ماه پس از آن، عضویت کامل اعطاء خواهد شد.
در باب مزیتهای عضویت در این نهاد بینالمللی مهم، نظرات متفاوتی وجود دارد که از ماهیت خود سازمان نشات گرفته است. از یک سو برخی بر ضعفهای ساختاری این سازمان در قیاس با ناتو و یا به عدم هماهنگی و یکپارچگی سیاستهای اتخاذ شده از سوی دول عضو این نهاد اشاره دارند و در نتیجه این سازمان را به عنوان یک مجمع گفت وگو میبینند تا اینکه به شکل یک سازمان منطقهای و یا فرامنطقهای منسجم باشد. بر اساس این رویکرد، مزایای ملموسی را نمیتوان برای عضویت ایران متصور شد و این امر را بیشتر در راستای مشروعیت و تقویت نگاه به شرق و توسعه روابط با چین و روسیه میبینند.
از سوی دیگر با توجه به معادلات جهانی و رودرویی روزافزون چین با ایالات متحده، برخی معتقدند سازمان مزبور، دارای جایگاه ویژهای در سیاستهای چینی-روسی در تقابل با ایالات متحده خواهد داشت چرا که این سازمان را به عنوان بازوی اقتصادی چین و بازوی سیاسی روسیه میشناسند. بنابراین بدون شک عضویت کامل ایران در این سازه بینالمللی، دارای مواهب بسیاری است. حتی همین شروع روند عضویت نیز میتواند به تحکیم جایگاه ایران در سطح منطقه کمک کند و قدرت چانهزنی ایران را در معادلات خلیج فارس و مذاکرات با غرب دوچندان افزایش دهد. کما اینکه درخواست چند روز پیش ایالات متحده برای بازگشت ایران به مذاکرات اتمی و آمادگیاش برای لغو تحریمهای مرتبط با برجام را در همین راستا میتوان تحلیل کرد. این امر فارغ از مزیتهای سیاسی، از منظر اقتصادی و گشودن معبری برای رهایی از محاصره اقتصادی نیز میتواند بسیار موثر افتد. بهویژه که چین به عنوان یکی از دو قطب مهم و موسس این سازمان، پایهگذار مهمترین کریدورهای اقتصادی و تجاری جهان است که بیشک اعضای این سازمان را در اولویت منتفع شدن قرار میدهد. اما حتی فارغ از همه مزیتهایی که ممکن است بر راهیابی ایران به یکی از مهمترین نهادهای بینالمللی بار شود، عضویت کامل ایران دارای وجهه سمبولیک میباشد که در برگیرنده نگاه به شرق در دوره جدیدی از رقابت شرق با غرب یا بهتر بگوییم چین با ایالات متحده بر سر ابرقدرت و هژمون برتر در آیندهای نزدیک است.
اما با همه مزیتهایی که برشمرده شد ممکن است طی طریق عضویت و حتی در زمان عضویت کامل، توقعاتی شامل کرنش ایران در برابر درخواستهای دولتهایی نظیر چین و روسیه ایجاد شود که گاه بر سر تضاد منافع اقتصادی و یا سیاسی شکل میگیرد. برای اینکه سیاست خارجی ایران بر اساس اصل ۱۵۲ قانون اساسی از هرگونه سلطهپذیری بر حذر باشد و استقلال عمل خود را حفظ کند، بهتر است از اهرمهایی استفاده شود که با موقعیت پیش آمده بتواند در هر دو جبهه غرب و شرق و با تکیه بر یک دیپلماسی متوازن به سمت تعادل در سیاست خارجی پیش رود و منافع ایران را به حد نهایت تامین کند. به نظر میرسد در وضعیت کنونی، مقوله پیوستن ایران به سازمان همکاریهای شانگهای میتواند کارت مهمی در پیشبرد مذاکرات اتمی باشد تا ایران بتواند علاوه بر تثبیت موقعیت برجامی، به تضمینی درخور نیز دست یابد. از سوی دیگر نیز باید اهرام مذاکرات برجامی و حلوفصل اختلافات با طرفهای غربی را در خدمت تسریع عضویت ایران در سازمان همکاریهای شانگهای درآورد تا با توازنی منطقی، اهرمهای موثری برای همکاری با روسیه و چین در اختیار داشت و از این طریق تهدیدات بینالمللی را به فرصتهای بینالمللی تبدیل کرد تا منافع ملی به بهترین وجه تامین گردد.