امریکا نگران است که رشد سریع چین در این حوزهها موجب شود که فناوریهای آینده را که بر مبنای این تراشهها شکل میگیرند مانند هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی، فناوریهای ارتباطی و…تحت کنترل خود در آورد و رهبری امریکا را در حوزه فناوری و سایر حوزههای مرتبط اقتصادی و سیاسی با چالش مواجه کند. لذا حاضر شده است برای آنکه رشد چین را کند یا حتی متوقف کند، هزینههای اقتصادی و دیپلماتیک بپردازد.
به گزارش نباءخبر،یک ماه پیش وزارت بازرگانی امریکا قوانین صادراتی جدیدی را اعلام کرد که محدودیتهای گستردهای را بر تجارت صنعت تراشه با چین اعمال میکرد.
این محدودیتها که فراتر از کنترلهای تجاری معمول میان دو کشور بود، جنگ تجاری را که از زمان ترامپ آغاز شده بود، وارد مرحله جدیدی از اقدامات کرد و از این رو فصل جدیدی از تنشها میان دو کشور را ایجاد خواهد کرد.
این محدودیتها، صادرات تراشههای پیشرفته در حوزه هوش مصنوعی و تراشههای منطقی و حافظه پیشرفته را به چین ممنوع میکند. علاوهبر این امریکا با محدود کردن صادرات نرمافزارهای طراحی، تجهیزات ساخت و قطعات تجهیزات ساخت تراشهها میخواهد مانع از طراحی و ساخت این تراشهها در چین شود. این قانون با منع فعالیت افراد دارای تابعیت امریکا در این بخش از صنعت تراشههای چین همچنین مانع از انتقال دانش فنی امریکاییها به چین میشود. فراتر از این اقدامات، امریکا ارسال تراشه و تجهیزاتی را که با قطعات و تجهیزات امریکایی در هر کجایی از دنیا ساخته شده باشد به چین ممنوع میکند. این محدودیتها یک تلاش فراگیر و همهجانبه برای خفه کردن صنعت هوش مصنوعی و تراشههای پیشرفته چینی را نشان میدهد. این محدودیتها نه تنها پیشرفتهای آینده چین را در صنعت تراشهها میخواهد محدود کند، بلکه تولید فعلی تراشههای پیشرفته چینی را هم دچار اختلال میکند.
بیانیه وزارت بازرگانی امریکا تأکید میکند که این محدودیتها ناشی از نگرانیهای امنیتی و نظامی است که امریکا به خاطر استفاده چین از این تراشهها در حوزه تجهیزات نظامی دارد. اما از آنجا که این تراشههای پیشرفته در کاربردهای غیرنظامی نیز استفاده میشوند، به طور مشخص نشان میدهد که امریکا رشد فناوریهای چین در حوزه تراشهها، هوش مصنوعی و ابرکامپیوترها را هدف قرار داده است و انتظار میرود کنترلی که ایالات متحده در پیش گرفته بر بخشهای اقتصادی چین نیز تأثیر بگذارد.
امریکا نگران است که رشد سریع چین در این حوزهها موجب شود که فناوریهای آینده را که بر مبنای این تراشهها شکل میگیرند مانند هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی، فناوریهای ارتباطی و…تحت کنترل خود در آورد و رهبری امریکا را در حوزه فناوری و سایر حوزههای مرتبط اقتصادی و سیاسی با چالش مواجه کند. لذا حاضر شده است برای آنکه رشد چین را کند یا حتی متوقف کند، هزینههای اقتصادی و دیپلماتیک بپردازد.
اثر این تحریمها چیست؟
آگاهی از تأثیرات اقتصادی این محدودیتها زمانی مشخص میشود که بدانیم چین چه سهمی از بازار تراشههای جهانی را در اختیار دارد. با توجه به اینکه چین کارخانه ساخت بسیاری از تجهیزات الکترونیکی دنیاست، بیش از ۶۰ درصد تراشههای تولیدی در سراسر جهان را مصرف میکند، علاوه بر این جمعیت یک میلیاردی چین بازار مصرفنهایی گستردهای را برای تراشهسازان سراسر دنیا فراهم میکند. در سالهای اخیر چین سرمایهگذاریهای کلانی برای توسعه و ساخت تراشهها انجام داده است. هرچند که در بسیاری از حوزهها خصوصاً تجهیزات ساخت و نرمافزارهای طراحی تراشهها به امریکا و برخی متحدان او وابسته است و شرکتهای امریکایی بخش قابل توجهی از درآمدهایشان را مدیون بازار بزرگ چین در تمامی بخشهای زنجیره تولید تراشهها هستند. از زمان اعلام این محدودیتها، بسیاری از شرکتهای امریکایی نگرانیهای گسترده خودشان را برای از دست دادن بازار گسترده چین اعلام کردهاند. بسیاری از شرکتهای سازنده تجهیزات امریکایی مانند لام ریسرچ یا تراشهسازانی مانند اینتل انتظار دارند در نتیجه این محدودیتها تا ۳۰ درصد از درآمد خودشان را که به میلیاردها دلار در سال میرسد از دست بدهند. این در حالی است که رقبای آنها در ژاپن و هلند ممکن است بتوانند از این فرصت ایجاد شده استفاده کنند و سهم بازار بزرگ چین را بربایند و به برتریهای فناوری و تجاری گستردهتری دست یابند. تحمل فشارهای تجاری و اقتصادی بزرگ این قانون در شرایطی که امریکا ماههاست در وضعیت تورم و رکود ناشی از آن قرار دارد نشان میدهد که تصمیم امریکا برای سرکوب چین بسیار بیشتر از تأثیرات اقتصادی و دیپلماتیک این اقدام است. بسیاری از تحلیلگران امریکایی مانند جان بتمن، اثرات اقتصادی این اقدامات را با نگرانیهای نظامی و اطلاعاتی واشنگتن نامتناسب میبینند.
احتمال تسری جنگ به سایر حوزههای فناوری
به نظر میرسد امریکا تصمیم گرفته است چین را در حوزه فناوری تا جای ممکن عقبتر از خود نگه دارد و احتمال آن میرود که این تصمیم امریکا در ماههای آینده به سایر حوزههای فناوری استراتژیک مثل بیوتکنولوژی و حوزههای مالی مانند سرمایهگذاری خارجی نیز سرایت کند و به دنبال آن، امریکا محدودیتهای جدی را در این حوزهها بر چین اعمال کند. اتخاذ چنین تصمیمهایی با وجود اثرات بالا بر روابط تجاری امریکا و چین نشان میدهد که ژئوپلیتیک برای امریکا اهمیت زیادی پیدا کرده است، امریکا خواهان جدایی کامل از چین است و حاضر است برای آن سیاستهای مبتنی بر بازار را کنار بگذارد و ستونهایی از نظم بینالمللی را که قبلاً بنا کرده بود مانند تجارت آزاد، فرو بریزد.
موفقیت این اقدام امریکا در گرو همکاری و همراهی متحدان امریکاست که بخشهایی از این صنعت گسترده و پیچیده را در اختیار دارند. امریکا باید بتواند دوستانش را راضی کند تا آنها نیز صادرات تراشههای پیشرفته و تجهیزات ساخت خود را به چین ممنوع کنند. این قانون هرچند بهصورت فراسرزمینی اعلام شده اما تا کنون نتوانسته است، مشارکت و همراهی متحدان امریکایی مانند هلند، ژاپن و … را در اجرای آن و قوانین مشابه بدست آورد. هر چند امریکا پیش از اعلام این محدودیتها هم در پی دستیابی به چنین توافقی بوده اما جیناریموندا وزیر بازرگانی امریکا اعلام کرده است که دستیابی به چنین توافقی ممکن است تا 9 ماه به طول بینجامد.
دستیابی به یک جبهه واحد در مقابل چین، آنچنان که در برابر روسیه اتفاق افتاد، چندان کار راحتی برای امریکا نیست، خصوصاً که متحدانی چون اروپا هنوز نتوانستهاند آسیبهای ناشی از اقدامات متحد جبهه غرب بر روسیه را جبران کنند. ممکن است تنگ کردن بیش از حد این دایره محدودیتها بر چین، بهدلیل وابستگی متقابل میان چین و سایر کشورها اثر معکوس بر خواست امریکا داشته باشد.