ایشان مفسر قرآن بود و از آغاز و حتی قبل از تأسیس کانون نشر حقایق اسلامی، به تفسیر قرآن میپرداخت و بعد از تأسیس کانون نیز به این فعالیت ادامه داد. وی نکات بسیار نو و تازهای را در تفسیر قرآن بیان میکرد و تفسیر خود را که فقط شامل جزء سیام قرآن میشد، تفسیر نوین نام نهاد. این نام برگرفته از عبارت قرآنی «احسن الحدیث» است که هم نکات نویی دارد و هم به خود قرآن اشاره میکند که سخن نویی در تاریخ بشریت آورده است.
به گزارش نبأخبر، محمدمهدی جعفری گفت: محمدتقی شریعتی در تفسیر قرآن روش نوینی را به کار گرفت و از خود قرآن استفاده و نکات تازهای را از آن استخراج کرد؛ بنابراین میتوان روش تفسیری وی را تفسیر قرآن به قرآن با برداشتهای نوینی نامید که با استفاده از تجارب علمی بشر در طول تاریخ به دست آمده است.
تفسیر نوین؛ کتاب برداشتهای نو
محمدتقی شریعتی، پدر مرحوم دکتر علی شریعتی، از روشنفکران معاصر ایران، است. محمدتقی شریعتی در سال ۱۲۸۶ در خانوادهای مذهبی در مزینان به دنیا آمد. وی در سال ۱۳۰۷ به مشهد رفت تا تحصیلات حوزوی را در حوزه علمیه آن شهر ادامه دهد. وی پس از گذراندن دروس مقدمات و در حالی که دوره سطح را آغاز کرده بود، حوزه علمیه را به قصد تدریس در مدارس ملی ترک کرد. محمدتقی شریعتی رویکردی نوگرایانه و اصلاحطلبانه به دین و معارف اسلامی داشت و معتقد بود که معارف اسلامی را باید به گونهای به جامعه و به خصوص نسل جوان انتقال داد که با ملزومات و اقتضائات دوره مدرن همخوانی و سازگاری داشته باشد. وی براساس همین رویکرد، با اینکه تحصیلات حوزوی داشت، برخلاف آبا و اجدادش به جای بر تن کردن لباس روحانیت، کت و شلوار فرنگی میپوشید و کلاه شاپو بر سر میگذاشت.
محمد تقی شریعتی درصدد بود تا چهرهای نوین و مدرن از اسلام ارائه دهد. بر همین اساس به مسائل اجتماعی توجه زیادی داشت و حتی گفته میشود وی به رغم مخالفتها و انتقادهایی که به حزب توده داشت، ولی از برخی مواضع حزب توده در برابر مسائل اجتماعی به خصوص عدالت اجتماعی و برابری طرفداری میکرد. او معتقد بود که در برخی آیینها و مراسم مذهبی خرافاتی رخنه کرده است و پیوندی با اسلام راستین ندارند و ریشه آنها را در انحرافاتی میدید که در دوران مختلف تاریخی از جمله صفویه سنگبنایشان گذاشته شده بود. این عقاید شریعتی موجب شده بود که شایعاتی درباره سنی، وهابی و حتی بابی بودن او را مطرح کنند.
یکی از مهمترین اقدامات او تأسیس کانون نشر حقایق اسلامی بود که با هدف گسترش روح متعالی و مترقی اسلام و مقابله با فعالیتهای حزب توده و کسرویستها بنیان گذارده شده بود. محمدتقی شریعتی با قرآن نیز آشنایی داشت و به تفسیر قرآن میپرداخت که تفسیر مبین، که تفسیر جزء سیام قرآن است، از وی به یادگار مانده است. او در ۳۱ فروردینماه سال ۶۶ درگذشت. خبرنگار ایکنا به مناسبت سالروز درگذشت این استاد فقید، گفتوگویی با محمدمهدی جعفری، محقق و پژوهشگر قرآن و نهجالبلاغه، داشته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا: در مورد زندگی فکری و سیاسی استاد محمدتقی شریعتی توضیح مختصری ارائه دهید.
جعفری: استاد محمدتقی شریعتی در خاندانی روحانی در مزینان(اطراف سبزوار) متولد شد و دروس حوزوی را در مشهد گذراند. زمانی که از وی درخواست کردند در مدارس تدریس کند، با خود فکر کرد اگر با لباس روحانیت تدریس کند، ممکن است مؤثر واقع نشده و درسهای ایشان مورد توجه قرار نگیرد؛ به همین دلیل با اجازه علما و مراجع آن زمان از لباس روحانیت بیرون آمد، ولی به وظیفه دینی خود عمل کرد. بعد از شهریور ۱۳۲۰ که فضای سیاسی نسبتاً بازی در ایران ایجاد شد، کانون نشر حقایق اسلامی را تأسیس کرد که در آن هم تعالیم اسلامی را به روش جدیدی بیان میکرد و هم با الحاد، بیدینی و مکتبهایی که آن زمان در ایران رواج یافته بود، به مبارزه میپرداخت و در این راه بسیار پیشرفت کرد، یعنی بیشتر بر فعالیتهای کانون نشر حقایق اسلامی متمرکز بود، به خصوص بعد از ۲۸ مرداد به مسائل سیاسی نیز پرداخت و به عضویت نهضت مقاومت ملی درآمد که بعد از ۲۸ مرداد تشکیل شده بود و در سال ۱۳۳۶ به زندان افتاد. وی قبل از فرزندش، دکتر شریعتی، برای سخنرانی به تهران دعوت میشد و در مشهد علاوه بر جلسات تفسیر قرآن، فعالیتهای تعلیماتی دینی دیگری به عهده داشت. در سال ۱۳۵۲ زمانی که قصد دستگیری دکتر شریعتی را داشتند و ایشان برای تکمیل کارهای ناتمام خود مخفی شده بود، استاد محمدتقی شریعتی را گروگان گرفته و به زندان انداختند. حتی زمانی که دکتر شریعتی خودش را معرفی کرد، دست از سر پدرشان برنداشتند و وی بیش از یک سال زندانی بود. استاد محمدتقی شریعتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و درگذشت دکتر شریعتی بیشتر در تهران به سر میبرد، البته کمتر به کارهای تعلیماتی میپرداخت تا اینکه به مشهد بازگشت و در سال ۱۳۶۶ دعوت حق را لبیک گفت.
ایکنا: استاد محمدتقی شریعتی پژوهشگر قرآن تلقی میشود یا مفسر قرآن؟
جعفری: ایشان مفسر قرآن بود و از آغاز و حتی قبل از تأسیس کانون نشر حقایق اسلامی، به تفسیر قرآن میپرداخت و بعد از تأسیس کانون نیز به این فعالیت ادامه داد. وی نکات بسیار نو و تازهای را در تفسیر قرآن بیان میکرد و تفسیر خود را که فقط شامل جزء سیام قرآن میشد، تفسیر نوین نام نهاد. این نام برگرفته از عبارت قرآنی «احسن الحدیث» است که هم نکات نویی دارد و هم به خود قرآن اشاره میکند که سخن نویی در تاریخ بشریت آورده است.
ایکنا: رویکرد و روش استاد محمدتقی شریعتی در تفسیر قرآن چه بود و این رویکرد چه خصوصیاتی دارد؟
جعفری: روش وی در تفسیر نوین این بود که برداشتهای نویی از قرآن داشته باشد. وی یکی از مصلحان، احیاگران و نواندیشان اسلامی بود و در تفسیر قرآن، اندیشههایی نویی ارائه کرد، البته به تفاسیر گذشتگان نیز توجه داشت و بعضا آنها را نقد یا تأیید میکرد. روش استاد این بود که در تفسیر، از خود قرآن استفاده کرده و نکات تازهای از آن استخراج و در تفسیر خود بیان کند؛ بنابراین میتوان روش تفسیری وی را تفسیر قرآن به قرآن با برداشتهای نوینی نامید که با استفاده از تجارب علمی بشر در طول تاریخ به دست آمده است.
ایکنا: آرای استاد محمدتقی شریعتی تا چه اندازه در شکلگیری اندیشه فرزندش نقش داشته است؟
جعفری: دکتر شریعتی یکی از پرورشیافتگان کانون نشر حقایق اسلامی بود، البته زمانی که این کانون تأسیس شد، وی ده سال بیشتر نداشت، ولی تحت تعالیم پدر و محیطی که وی ایجاد کرده بود قرار داشت. زمانی که دکتر شریعتی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور میرفت، توشه پر باری از تعالیم نوین اسلامی داشت که شاید سرچشمه اصلی و بنیاد آن از پدرشان بوده است، البته دکتر شریعتی خود ذهنی بسیار جوشان و جستوجوگر داشت، ولی تعالیم پدر نیز در شکلگیری اندیشه وی بسیار مؤثر بود و آن ذهن فعال و جوشان را بیشتر فعال میکرد که توانست مطالب نویی از حقایق این جهان برداشت کند.
ایکنا: آرا و دیدگاههای مرحوم محمدتقی شریعتی در زمینههای فکری و سیاسی – اجتماعی تا چه اندازه متأثر از اندیشههای چپ و آموزههای اسلامی بود؟
جعفری: استاد محمدتقی شریعتی تا پایان عمر عضو هیچ حزبی نشد، اگرچه تا پایان به جبهه ملی و دکتر مصدق گرایش داشت و خیلی هم طرفدار آنها بود، ولی عضو جبهه ملی نبود. وی کانون نشر حقایق اسلامی را نه به عنوان یک حزب سیاسی، بلکه به عنوان یک مرکز فرهنگی و اسلامی تأسیس کرده بود که تعالیم اسلام را به روش نوین بیان میکرد. استاد صددرصد تحت تأثیر تعالیم اسلامی بود و اگر هم اندیشههای چپ داشت- چپ به این معنا که در مقابل سرمایهداری، از عدالت اجتماعی طرفداری میکرد- برخاسته از اسلام و قرآن بود. بعد از شهریور ۱۳۲۰، مارکسیستها به شدت فعال بودند و حتی در مشهد، حزب توده استاد را تهدید کرد که اگر با ما همکاری نکنی یا دست از مخالفت با ما برنداری، تو را ترور میکنیم، ولی ایشان تحت تأثیر قرار نگرفت و نترسید، آموزش تعالیم اسلامی را ادامه داد و علیه مارکسیسم و افراطیگریهای چپ مبارزه کرد؛ بنابراین افکار نوین ایشان که امروزه افکار چپ نامیده میشود، برگرفته از اسلام بود، نه احزاب و مکاتب دیگر.