اهمیت استراتژیک ایران برای چین

به تحلیل کارشناسان سیاسی

چین

چین قادر خواهد بود تا ایران را وارد طرح ابتکای یک کمربند-یک راه خود کند و نیز مناطق آزاد تجاری را در شهرهای ماکو، آبادان و قشم راه‌اندازی کند.

به گزارش صدانیوز،به دنبال مطرح شدن انعقاد توافق‌نامه‌ای ۲۵‌ساله میان ایران و چین، نشریه مرکز مطالعات بین‌الملل و استراتژیک، ابعاد و پیامد‌های این توافق احتمالی را بررسی کرد. این تحلیل با اشاره به اهمیت استراتژیک ایران برای چین تاکید کرده ‌است که به دنبال این توافق، تهران و پکن می‌توانند به متحدان استراتژیک یکدیگر تبدیل شوند.

در ادامه این تحلیل آمده‌ است که انعقاد این توافق می‌تواند مقدمه‌ای برای به چالش کشیدن ایالات‌متحده از سوی چین در خلیج‌فارس و اقیانوس هند باشد.

رقابت مداوم و روزافزون میان ایالات‌متحده و چین در زمینه تجاری و حضور در دریای جنوبی چین تا حدی گسترده و چندوجهی است که گاهی غفلت از تغییر رفتار چین در دیگر مناطق را آسان می‌کند. در چند هفته گذشته، قدمی برداشته شده است که می‌تواند به واقع تاثیر حیاتی بر چنین رقابتی داشته باشد. در ۶ جولای محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران اعلام کرد کشورش در حال مذاکره در مورد توافقی با چین است که می‌تواند دو کشور را به سطح متحدان استراتژیک برساند. این موضوع می‌تواند موجب گسترش سریع رقابت چین و ایالات‌متحده به دیگر بخش‌های جهان شود. این توافق شاید قادر باشد تا در برخی از زمینه‌ها، گزینه‌ای را به ایران برای مقابله با تحریم‌های آمریکا و برخی همسایگان عرب خود بدهد. به گزارش گروه اقتصاد بین‌الملل روزنامه «دنیای‌اقتصاد» آنتونی کوردزمان، تحلیلگر ارشد مرکز مطالعات بین‌الملل و استراتژیک در مقاله‌ای نسبت به پیامدهای توافق‌نامه چین و ایران برای منطقه و ایالات‌متحده نوشت: گزارش‌های متعدد نشان از آن دارند که این توافق‌نامه می‌تواند یک رابطه استراتژیک مهم را بین چین و ایران کلید بزند و آنها را به شرکای راهبردی یکدیگر بدل‌کند. به‌علاوه چنین اقدامی می‌تواند مقدمه‌‌ای بر به چالش کشیدن مواضع ایالات‌متحده در خلیج‌فارس و اقیانوس هند نیز باشد.

البته این گزارش‌ها تا اندازه‌ای مبالغه‌آمیز هستند اما نشان می‌دهند که توافق‌نامه مزبور می‌تواند شامل روابط نظامی و در نتیجه فروش گسترده تسلیحات چینی به ایران باشد و ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های ایران را به ارمغان آورد تا این کشور بتواند راه آهن، فرودگاه‌ها، شبکه‌های مخابرات و اینترنت ایران را به‌روز رسانی کند. در عوض، چین نیز می‌‌تواند نفت و گاز ایران را با درصد قابل‌ملاحظه‌ای تخفیف در طی ۲۵ سال آتی دریافت کند.

چین قادر خواهد بود تا ایران را وارد طرح ابتکای یک کمربند-یک راه خود کند و نیز مناطق آزاد تجاری را در شهرهای ماکو، آبادان و قشم راه‌اندازی کند. گزارش‌ها ادعا می‌کنند که بر این اساس، چین همچنین می‌تواند دسترسی مناسبی به بندر جاسک نیز داشته باشد. در واقع شاید این توافق‌نامه بتواند قدرت مانور بیشتری به ایران برای تقابل با همسایگان عرب خود و ایالات‌متحده بدهد.

اینکه چین به تسلیحات و فناوری‌هایی را در اختیار ایران قرار خواهد داد تاکنون پاسخ داده نشده‌اند. به‌علاوه چین احتمالا قصد سرمایه‌گذاری در تاسیسات انرژی ایران را دارد چراکه ایرانی‌ها تصریح کرده‌اند که برنامه دارند تا ظرفیت تولید نفت را به هشت میلیون بشکه در روز افزایش دهند.

احتمال اینکه چنین گزارش‌هایی حقیقت داشته باشند زمانی قوت می‌گیرد که آنها را چارچوب سیاست‌های اخیر چین درنظر گرفت. چین از زمان جنگ هشت ساله ایران و عراق در دهه ۸۰ میلادی تلاش کرد تا نفوذ خود در خلیج‌فارس را آغاز کند. از آن زمان این کشور نفوذش را در منطقه توسعه داده است. پکن به‌طور مداوم، حضور دیپلماتیک، ملاقات‌ها و سرمایه‌گذاری‌های خود را در کشورهای منطقه افزایش داده است. اگر تنها نگاهی به اقدامات چین در منطقه طی یک دهه گذشته انداخته شود، مشخص است که چین در تلاش است تا منابع تامین انرژی خود از خلیج‌فارس را تضمین کند، با ایالات‌متحده و هند رقابت کند و به امید روزی باشد که به یک بازیگر و قدرت اصلی در منطقه خلیج‌فارس و اقیانوس آرام بدل شود همان‌طور که اکنون یک قدرت اصلی در آسیا و اقیانوسیه است.

پکن همواره در راستای توسعه نفوذ نظامی و اقتصادی و تلاش برای نیل به توافق‌نامه‌های فروش سلاح حرکت کرده است. با این حال چین تاکنون به موفقیت‌های اندکی دست یافته است و تنها قادر به فروش موشک‌های سطح به سطح به عربستان سعودی و برخی از فناوری‌های نامشخص موشکی به ایران بوده است.

چین همچنین پاکستان را به یک متحد اصلی در ابتکار یک کمربند-یک راه تبدیل کرده است و اکنون نقش کلیدی را در ساخت و توسعه بندر گوادر پاکستان ایفا می‌کند که در نزدیکی دریای عمان قرار دارد. چین به توسعه حضور خود در کامبوج و میانمار ادامه می‌دهد و بندری را در سریلانکا نیز ساخته است.

سرمایه‌گذاری چین در خاورمیانه هنوز محدود است و شرکای تجاری این کشور با بالا و پایین شدن بازار نفت نوسان داشته‌اند و از سوی دیگر تحریم‌های ضدایرانی آمریکا نیز یک مانع جدی است. با این حال پکن دست به سرمایه‌گذاری‌های مهمی در کشورهای امارات، قطر و کویت زده است. به علاوه گزارش شده است که چینی‌ها در حال مذاکره با طرف بحرینی برای سرمایه‌گذاری در بخش فناوری این کشور عربی هستند.

البته از دلایل بارز این اقدامات، چشم‌انداز روشن چین برای رقابت با ایالات‌متحده است. اما دلیل مهم‌تر، تضمین دسترسی به صادرات پتروشیمی خلیج فارس در زمانی بحرانی یا درگیری نظامی با واشنگتن است. چین با فاصله زیاد، بزرگ‌ترین واردکننده محصولات پتروشیمی جهان است و به‌طور روزافزونی به این واردات وابسته‌تر می‌شود. این کشور اکنون ۷۰ درصد از نیاز خود برای مواد پتروشیمی را وارد می‌کند و ۴۰ درصد از این میزان را از طریق کشورهای نفتی خلیج‌فارس تامین می‌کند.

به همین دلایل، همراه کردن ایران می‌تواند یک تغییر مهم برای چین در چند زمینه باشد. تاکنون، اغلب واردات پتروشیمی چین از سوی کشورهای عرب خلیج‌فارس تامین شده است به ویژه پس از آنکه تحریم‌های آمریکا علیه صنعت نفت ایران بازگردانده شدند. بسیاری از کارشناسان پیش‌بینی می‌کردند که چین در برابر افزایش تنش‌ها بین ایران و اعراب منطقه یا سکوت می‌کند یا در صورت لزوم اندکی به سمت کشورهای عربی متمایل خواهد شد با این حال تنش روزافزون پکن و واشنگتن موجب شد تا تغییراتی در مواضع چینی‌ها ایجاد شود. این تنش‌ها که شامل مواردی از قبیل تجارت، موضوع تایوان، هنگ‌کنگ و حضور نظامی در دریای جنوب چین می‌شود، به تازگی مورد تصریح مایک پمپئو، وزیر خارجه ایالات‌متحده نیز قرار گرفته است.

بنابر ادعای نگارنده گزارش، این تحولات شاید بتوانند توضیح دهند که چرا چین اکنون مایل به امضای توافق‌نامه استراتژیک همکاری با ایران است. چین ممکن است تصور کند که می‌تواند کارت ایران را با کمترین ریسک در برابر واشنگتن بازی کند و همزمان بتواند ایران و همسایگان عرب آن را علیه یکدیگر بازی دهد. پکن همچنین شاید نیم‌نگاهی نیز به وابسته ساختن ایران به چین داشته باشد چراکه امکان دخالت چین در هرگونه تقابل نظامی بین ایران و ایالات‌متحده نیز بسیار اندک است. چین ممکن است بخواهد نقش خرابکار را در روابط کشورهای منطقه ایفا کند یا حتی به هزینه ایالات‌متحده، اقدام به میانجیگری برای تعدیل روابط بین ایران و همسایگان عرب آن کند.

البته باید تاکید کرد که آینده توافق‌نامه استراتژیک ایران و چین هنوز غیرقابل پیش‌بینی است، اما برخی از موارد واضح به نظر می‌رسند. حتی اگر تمامی گزارش‌های روزهای اخیر نادرست نیز باشند، مشخص است که چین با تهدید روزافزون رقابت استراتژیک از سوی چینی‌ها در مناطقی فراتر از تایوان و دریای جنوبی چین نظیر خاورمیانه روبه‌رو خواهد بود. این امر نیز در حال روشن شدن است که ایالات‌متحده نمی‌تواند روی حمایت شرکای عرب خود حسابی باز کند، اگر تمایل خود را برای ماندن در منطقه نشان ندهد.

به‌علاوه ایران نیز ممکن است گزینه‌ای را برای مقابله با آثار تحریم‌ها و واردات تسلیحات به دست آورد که چندان مورد توجه سیاست‌مردان آمریکایی قرار نگرفته است و حالتی که در آن روسیه نیز نقش‌آفرین خواهد بود. واضح است که سطح رقابت بین چین و ایالات‌متحده روبه افزایش است. ایالات‌متحده باید بداند که رقابت با چین و روسیه در این روزها به معنای رقابت نظامی و غیرنظامی در سطح جهانی است.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید