استاد علوم سیاسی کالج کاکاتکار هند معتقد است کنار کشیدن احتمالی آمریکا از پیمان «تی پی پی» به ضرر این کشور بوده و منجر به حرکت قدرت های آسیایی به سمت چین و دوری از آمریکا خواهد شد. به نقل از صدا نیوز ،بسیاری از منتقدین باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، ضمن انتقاد از سیاست خارجی […]
استاد علوم سیاسی کالج کاکاتکار هند معتقد است کنار کشیدن احتمالی آمریکا از پیمان «تی پی پی» به ضرر این کشور بوده و منجر به حرکت قدرت های آسیایی به سمت چین و دوری از آمریکا خواهد شد.
اما مساله اصلی اینجاست که چرا این پیمان با گذشت ۱۱ سال از زمان عقد آن هنوز به مرحله اجرا در نیامده است؟ چرا هنوز بسیاری از گروه های سیاسی و بعضا برخی دولت های آسیایی مانند فیلیپین که خود از اعضای این پیمان هستند، هنوز انتقاداتی نسبت به آن دارند و وجود چنین پیمانی را به مثابه دخالت واشنگتن در امور داخلی خود می دانند؟
موضوع دیگر مربوط به این پیمان که منجر به عملی نشدن آن تا به این لحظه شده است نیز به آرمان ها و دستورالعمل های آمریکایی بازمیگردد که اساسا با شرایط واقعی حاکم بر کشورهای عضو که اکثر آنها جزو کشورهای در حال توسعه هستند در تناقض است و نه تنها گره ای از مشکلات این ملت ها حل نمی کند، بلکه با دخالت در شیوه سنتی زندگی آنها و عدم ارائه جایگزینی مناسب به عنوان راه حل برای آن، تنها به افزایش معضلات موجود در زندگی مردم این کشورها، خصوصا طبقه متوسط و پایین منجر خواهد شد.
پیمان شراکت ترانس پاسیفیک به عنوان پیمانی تجاری، نخستین بار در تاریخ ۱۸ ژوئن ۲۰۰۵ میلادی در شهر آکلند نیوزیلند به امضای ۱۲ کشور حاشیه اقیانوس آرام به عنوان اعضای اولیه تشکیل دهنده آن رسید. لیست این کشورها تا سال ۲۰۱۴ عبارتند از: آمریکا، برونئی، شیلی، نیوزیلند، سنگاپور، آمریکا، استرالیا، پرو، ویتنام، مالزی، مکزیک، کانادا، ژاپن، تایوان و کره جنوبی.
نکته قابل تامل در خصوص اعضای این گروه این است که اکثر آنها اعضای پیمان اَپک (APEC) هستند. اما اینکه چرا با وجود پیمان اپک، آنها وارد پیمان تی پی پی با یکدیگر شده اند این است که اپک تنها بُعد مشورتی داشته و به عنوان پیمانی مشورتی برای کل اعضا عمل می کند. لذا اعضا می توانند از توصیه های اقتصادی و تجاری ارائه شده از سوی اپک تبعیت کرده و آنها را به کار گیرند و یا توجهی به آنها نداشته باشند. اما تی پی پی پیمانی کاملا اجرایی بوده و طبق مفاد درج شده در پیمان که همگی اعضا آن را امضا کرده اند، کلیه اعضا موظف به تصویب و ابلاغ پیمان به دستگاه های اجرایی داخلی خود هستند، در غیر اینصورت اجرای پیمان خود به خود و بدون توجه به تصویب مجالس و دولت های عضو، در تاریخ ۴ فوریه ۲۰۱۸ به اجرا در خواهد آمد.
در همین راستا، خبرنگار خبرگزاری مهر گفتگویی با «باکتی دسائی»، استاد دانشکده علوم سیاسی کالج «بهارا کاکاتکار» و مدرس سابق دانشگاه پونا در هند داشته که متن کامل آن در ادامه آمده است:
*همانطور که می دانید باراک اوباما قرن ۲۱ را قرن آسیا نامیده و به همین دلیل نسبت به امضای پیمان «تی پی پی» اقدام کرد. اما «دونالد ترامپ» اعلام کرده که این توافق را بر هم خواهد زده و آن را قبول ندارد. چرا ترامپ چنین رویکردی اتخاذ کرده است؟
پیمان همکاری مشترک ترنس پاسیفیک (تی پی پی) پیمانی آزاد است که میان ۱۲ کشور حاشیه اقیانوس آرام به جز چین امضا شده است. ظاهرا هدف از این توافق ارتقاء رشد اقتصادی و اشتغال زایی، تولیدکنندگی و رقابت، ارتقاء استانداردهای سطح زندگی، کاهش فقر و مواردی از این قبیل اعلام شده است. از همه مهمتر اینکه این پیمان به دنبال پایین آوردن میزان موانع مربوط به تعرفه های گمرکی و موانعی دیگر است. این توافق در روز چهارم فوریه ۲۰۱۶ میلادی به امضاء اعضا رسید اما تصویب و تایید نهایی آن، منوط به تایید نهایی کشورهای عضو است. در دولت پرزیدنت اوباما، محور استراتژیک و تمرکز آمریکا به آهستگی از سمت خاورمیانه به سمت آسیا گردش کرد. اوباما در قالب «تی پی پی» از یک سو به دنبال یافتن متحدین دفاعی و تجاری جدید برای آمریکا حرکت کرده و از سوی دیگر با نزدیک شدن به قدرت های جاه طلب آسیا به سمت اعمال محدودیت بر چین قدم برداشت.
ترامپ از کمپین انتخاباتی خود به عنوان فرصتی مناسب جهت حمله مداوم به «تی پی پی» استفاده کرده استدر واقع اوباما به گرفتن تایید «تی پی پی» از سوی کنگره پیش از پایان یافتن دور قبل آن و همچنین پیش از به پایان رسیدن دوره ریاست جمهوری خود در ژانویه ۲۰۱۷ نزدیک شده بود. هرچند، رهبران هر دو حزب کنگره در برابر پیشرفت وضعیت تایید این پیمان در دور قبل ممانعت کردند و اکنون دونالد ترامپ می گوید در نخستین روز رسیدن به ریاست جمهوری خود، این پیمان را ملغی خواهد کرد. ترامپ، «تی پی پی» را یک فاجعه اقتصادی خوانده و گفته که اگرچه پیمان «نفتا»، بدترین پیمان تاریخ آمریکا به حساب می آید، اما با این حال، «تی پی پی» از آن هم بدتر است. در حقیقت ترامپ از کمپین انتخاباتی خود به عنوان فرصتی مناسب جهت حمله مداوم به «تی پی پی» استفاده کرده و البته وی تنها کاندیدای ریاست جمهوری مخالف این پیمان نبود.
طرفداران «تی پی پی»، شامل کارخانه داران، لابی گرها و گروهی ویژه و خاص بودند. سناتور «برنی سندرز» حتی «تی پی پی» را پیمانی نامید که پشت درهای بسته به امضا رسیده است. لذا بسیاری از مخالفین «تی پی پی» را طبقه کارگران آمریکایی به خصوص اتحادیه های کارگری در این کشور و طرفداران محیط زیست که معتقدند این پیمان به کارخانه ها کمک خواهد کرد تا بتوانند مشاغل بیشتری را در خارج از مرزهای آمریکا ایجاد کنند تشکیل می دهند.
طبقه کارگر آمریکا معتقد است که توافق های تجاری مانند «تی پی پی» برای افزایش منافع کارخانجات بزرگ و قطع درآمد کارگران آمریکایی طراحی شده است. به علاوه دولت اوباما سعی کرد تا بدون تحقیق و مطالعه بیشتر، «تی پی پی» را به تصویب کنگره برساند. همه اینها در کنار هم منجر به ایجاد تعداد زیادی مخالف برای «تی پی پی» در بین طبقه کارگر آمریکایی به وجود آورد. رای دهندگان به ترامپ را عمدتا طبقه کارگر یقه سفید آمریکا تشکیل می دهند که متعلق به نواحی روستایی و شهرهای صنعتی هستند. ترامپ در کمپین انتخاباتی خود با مخالفت با این پیمان، خود را طرفدار حقوق کارگران آمریکایی دانست.
وی «تی پی پی» را خطرناکترین خطر علیه مشاغل آمریکایی و رفاه مردم این کشور توصیف کرده و وعده داد در صورت رسیدن به ریاست جمهوری آن را ملغی خواهد کرد. در حقیقت تمامی شعارهای انتخاباتی ترامپ، حول محورهای شغل، مهاجرت و امنیت ملی مطرح شد که برای طبقه کارگر این کشور خیلی خوشایند بودند. همچنین مخالفت وی با پیمان تجاری «تی پی پی» یک ترفند سیاسی حساب شده بود که در حقیقت در تصاحب آرای برخی ایالات ها مانند ویسکانسین به وی کمک کرد.
*آیا مخالفت ترامپ با «نفتا» و «تی پی پی» به معنای مخالفت وی با جهانی شدن اقتصاد که بیش از همه منافع خود آمریکا را تامین می کرد تلقی می شود؟ّ
مخالفت ترامپ با «نفتا» و «تی پی پی» بیشتر مبتنی بر شرایط داخلی آمریکاست تا عوامل دینامیک بیرونیمن معتقدم مخالفت ترامپ با «نفتا» و «تی پی پی» بیشتر مبتنی بر شرایط داخلی آمریکاست تا عوامل دینامیک بیرونی. پیمان «نفتا» که حدود بیست سال پیش به امضا رسید، به دلیل مشکلاتی که در وضعیت زیست محیطی و اقتصادی آمریکا از جمله ضربه به بازار کار به وجود می آورد، مورد انتقاد گسترده ای قرار گرفته و موجب سرخوردگی آمریکا شد. بسیاری از آمریکایی های متعلق به طبقه کارگر در این کشور به دلیل تاثیراتی که پیمان هایی همچون «کفتا»، «نفتا» و «پی تی تی» می توانند بر وضعیت کاری آنها گذاشته و آنها را مجبور به رقابت با دیگر ملیت های جهان بر سر کار آن هم با دستمزد دریافتی کمتر کند، ناراضی هستند.
حقیقت این است که شرکت ها و بنگاه های وال استریت در آمریکا کنترل بی سابقه ای بر فرآیند تصمیم سازی و سیاستگذاری دولت در این کشور گذاشته اند. این بنگاه ها و کارخانه ها آنقدر قدرتمند هستند که بتوانند قوانین و یا توافقی را که منجر به تامین منافع آنها می شود را از طریق کنگره ایجاد کرده، کنار بزنند و یا به طور کل از بین ببرند. این کارخانه ها و شرکت ها برای سالها از سیاستهایی حمایت کردند که منجر به ایجاد نارضایتی در میان آمریکایی های طبقه متوسط و طبقه کارگر در این کشور شده و اکنون آنها فکر می کنند منافع و حقشان طی این مدت ضایع شده است. ترامپ در کمپین های انتخاباتی خود، حساب سنگینی روی این قشر از رای دهندگان آمریکایی باز کرد. ترامپ یک تاجر است و به خوبی می داند جهانی شدن فرآیندی است که کلید خورده و نمی توان در برابر آن ایستاد. اما وی می خواهد با استفاده از سیاستهای حمایتی و مخالفت با «نفتا» و «تی پی پی» به رای دهندگان آمریکایی نشان دهد که اولویت اول اصلی وی، حمایت از منافع آمریکایی ها است.
*با توجه به وابستگی اقتصادی دوجانبه چین و آمریکا به یکدیگر، ارزیابی شما از آینده روابط میان دو کشور چیست؟
اظهارات و سخنان اخیر دونالد ترامپ تردید های زیادی در رابطه با آینده روابط آمریکا و چین به وجود آورده استاظهارات و سخنان اخیر دونالد ترامپ تردید های زیادی در رابطه با آینده روابط آمریکا و چین به وجود آورد. رشد چین به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان و بزرگترین قدرت نظامی این کشور را به شریکی مهم برای ایالات متحده در زمینه های مختلف تبدیل کرده است. چین یکی از سه شریک اصلی آمریکا به حساب می آید. اگرچه اقتصاد رو به رشد چین همواره مورد دغدغه ترامپ بوده و همواره این کشور را به دخالت در متهم کرده اما وی نمی تواند از این حقیقت چشم پوشی کند که اقتصاد آمریکا و چین به شدت به یکدیگر وابسته هستند. اقتصاد مبتنی بر صادرات چین به بازار آمریکا نیاز دارد و آمریکا هم به چین. چین یکی از بزرگترین سهامداران در نظام مالی آمریکا و دیگر سرمایه های مبتنی بر دلار این کشور است. هرچند که رویکرد ترامپ در مقایسه با مواضع قبلی وی در خصوص چین بسیار تندتر است، اما وی در جریان کمپین ریاست جمهوری خود نیز چین را خطری برای اقتصاد آمریکا خواند و پکن را متهم به دستکاری در امور عرضی آمریکا کرد.
تمرکز کمپین انتخاباتی ریاست جمهوری وی بیشتر بر این موضوع متمرکز بود که اعلام کند چگونه قراردادهای تجاری بسته شده توسط دولت های قبلی منجر به از دست رفتن سرمایه و بازار کار آمریکا شده است. انتخاب های اخیر ترامپ، یعنی پیتر «ناوارو» و «ویلبور روز» به خوبی نشان دهنده این مطلب است که ترامپ به دنبال برداشتن گام هایی جدی و مهیج برای بازبینی توافق های تجاری است. «ناوارو» و «رز»، هر دو از منتقدان شناخته شده چین و از طرفداران اتخاذ سیاست های سختگیرانه نسبت به این کشور در آمریکا به حساب می آیند. به نظر می رسد ملی گرایی اقتصادی ترامپ با خواسته های رای دهندگان آمریکایی در ارتباط بوده و از این لحاظ می توان انتظار داشت که دولت ترامپ در تعامل با چین، به اتخاذ سیاست های حمایتی پناه ببرد.
آنچه ظاهرا ترامپ در واردات کالاهای وارداتی از چین و دیگر کشورها به عنوان اصل در نظر خواهد گرفت، بالا بردن تعرفه های گمرکی و مالیات بر این دسته از کالاهاست. هفت اصل ذکر شده توسط ترامپ که برای بازسازی اقتصاد آمریکا مطرح شده، چین را به عنوان مخل اقتصادی و ارزی آمریکا دانسته و ارائه یارانه های سازمان تجارت جهانی به این کشور را غیر منصفانه می داند. اما چنین رفتار قاطعی ممکن است رفتار تلافی جویانه چین را نیز به همراه داشته باشد که در نهایت منجر به شکل گیری یک جنگ اقتصادی بزرگ خواهد شد که تبعات منفی آن متوجه هر دو کشور خواهد بود. ممکن است ترامپ اصلا نخواهد و یا نتواند به اصول هفت گانه خود جامه عمل بپوشاند، اما دستکم از آنها برای تهدید چین و آوردن این کشور بر سر میز مذاکره استفاده خواهد کرد. البته طرف چینی هم از قدرت خود آگاه است و متعاقبا استراتژی خود را پیاده می کند. در مجموع آنچه نسبت به روابط میان آمریکا – چین نگران کننده است، بازی درنده خو و بی رحم تجارت است.
*آینده استراتژی “چرخش به سمت آسیا” در دوران ترامپ را چگونه ارزیابی می کنید؟
از آنجاکه موضوع تجارت مورد توجه ویژه ترامپ قرار دارد، به نظر می رسد وی به سمت اتخاذ سیاست های حمایتی حرکت کندسیاست «چرخش به سمت آسیا» که توسط پرزیدنت اوباما مطرح شد، برنامه ای جامع برای مهار چین و پررنگ تر کردن نقش آمریکا در منطقه آسیا – پاسیفیک آن هم از طریق استراتژی دفاعی و همکاری تجاری با قدرت های آسیایی به حساب می آید. هرچند دونالد ترامپ همانطور که اعلام کرده به دنبال پا پس کشیدن از «تی پی پی» بوده و اظهارات وی نیز این چنین نشان می دهد که به دنبال یک بازبینی عمده و اساسی در سیاست «چرخش به سمت آسیا» است. البته این نشان دهنده تفاوت های میان اوبام و ترامپ در شخصیت و رویکرد در سیاست های داخلی و خارجی است.
درحالیکه اوباما به دنبال نشان دادن خود به عنوان یک رهبر بشر دوست بوده و نگرانی های خود را عمدتا مربوط به مسائل انسانی می دانست، اظهارات ترامپ نشان دهنده این است که وی به دنبال متحدینی است که به دنبال تقسیم عادلانه چتر امنیتی آمریکا بر سر خود بوده و تغییری محسوس در ساختار دولت آمریکا ایجاد کند. هرگونه تغییری در سیاست “چرخش به سمت آسیا” به این معناست که اغلب قدرت های آسیایی که در این بازی دخیل هستند، به امید امنیت و سود تجاری گول آن را خواهند خورد. این مساله همچنین به این معناست که کشورهایی همچون ژاپن و کره جنوبی باید عمده بودجه دفاعی خود را صرف ایستادگی در برابر خطر کره شمالی کنند.
از آنجاکه موضوع تجارت مورد توجه ویژه ترامپ قرار دارد، به نظر می رسد وی به سمت اتخاذ سیاست های حمایتی حرکت کند. به علاوه، تحلیلی ساده از سخنان ترامپ نشان می دهد که وی حاضر نیست هزینه ای بابت اهداف انسان دوستانه هزینه کند، مگر آنکه مطمئن شود ورود به این کار، منافع آمریکا را تامین می کند. ترامپ کاملا از تعهدات سپرده شده از سوی اوباما به کشورهای دیگر نیز سر باز خواهد زد، مگر آنکه مطمئن شود سود پایبندی به چنین تعهداتی به شکلی تضمین شده بازخواهد گشت. لینک های تجاری ترامپ در هند، انتقادات وی از تحرکات چین و نشان دادن نرمش در برابر روسیه ممکن است بتواند روابط هند و آمریکا را بیار تقویت کند. ترامپ و مشاورین وی متوجه هستند که کنار کشیدن آمریکا از منطقه آسیا – پاسیفیک منجر به ایجاد راهی برای افزایش تاثیرگزاری چین در منطقه خواهد شد که این به سود آمریکا نیست.
نزدیک شدن ژاپن و فیلیپین به چین همواره موضوع مورد نگرانی ترامپ و مشاورین وی بوده است. لذا سیاست “چرخش به سوی آسیا” به طور کلی در دوره ترامپ از بین نخواهد رفت، بلکه تغییراتی در آن ایجاد خواهد شد.
منبع : خبرگزاری مهر